۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

اورژانس یعنی فاجعه

چند روز پیش برای اولین بار گذارم به بخش اورژانس یکی از بیمارستانهای اینجا افتاد، کسانی که کانادا زندگی میکنند تا آخرشو میتونند حدس بزنند. پسر کوچیکم از بالای کمد به زمین افتاده بود و پشت سرش با برخورد به جسمی تیز زخمی شده بود و نیاز به بخیه داشت. مادرش ساعت شش عصر اونرو به بخش اورژانس بیمارستان رسوند و من هم ساعت 10 شب به اونها ملحق شدم. همونطور که از همه شنیده بودم فاجعه بود. برای اینکه حدس بزنید چطور بود بهتون میگم حالت یک بیمارستان پیشرفته در زمان بحران. از راهرو بیمارستان که رد میشدم برسم به محل انتظار بیماران سرپایی، صفهای تختی بود که در سالن چیده شده بود و مریضهایی که با آمبولانس آورده شده بودند و سرم بدست منتظر بودند پزشکی یا پرستاری چیزی پیدا بشه بیاد ویزیتشون کنه. در بین آنها دیده میشد، مردی حدود هشتاد سال که تصادف کرده بود و زیر چشمش کبود و صورتش به شدت زخمی بود. مریضهایی که بر اثر سکته قلبی آورده شده بودند. آمبولانسهایی که همینطور مریضها رو میاوردند و در صف میگذاشتند ومیرفتند. روال کار به اینصورت بود که مریضهای اورژانسی به محض آورده شدند توسط آمبولانس توسط یک پرستار ویزیت میشدند و اگر ایشون تشخیص میداد که مریض میتونه تا ویزیت پزشک زنده بمونه، ( بله زنده بمونه) در صف انتظار گذاشته میشد. اینهارو که دیدم گفتم وای به حال ما که برای بخیه زدن اومدیم. اینهارو رد کردم تا رسیدم به بخش پذیرش و دیدم حدود 20 نفر هم سرپایی منتظر هستند. میخواستم پیشبینی کنم ببینم تا کی اونجاییم، از خانومم پرسیدم از ساعت شش عصر که اومدی چند نفر رو راه انداخته اند گفت فقط یکنفر که گفتم تا صبح اینجاییم. زخم سر پسرم همونجور باز خشک شده بود و تنها کاری که تو این 4 ساعت کرده بودند اونوضدعفونی کردن که خودمونم میتونستیم اینکارو بکنیم. ساعت 11 مارو صدا کردن داخل، خوشحال شدیم و گفتیم تموم شد و میریم خونه، رفتیم تو اتاق ویزیت، یک پرستار اومد گفت "باید بخیه بشه" منم دنبال کلمات میگشتم که بهش بگم بعد از 5 ساعت چش بسته غیب گفتی. گفت ولی ما اجازه نداریم باید پزشک بیاد و اونم نظر بده. گفتم بخیه که دیگه پزشک نمیخواد.گفت بهرحال باید بیاد بینه که علائم دیگه ای نداره. نکته ای که اینجا جالبه برام اینه که غیر از برخی بیمارستانهای خاص، اکثر پزشکان و مخصوصا پرستاران اینجا انگلیسی بلد نیستند حرف بزنند و فقط میفهمند. حالا خانم من هم کبکی بلد نیست حرف بزنه و فقط میفهمه. وقتی من رفتم تو اتاق دیدم. پرستار داره فرانسه سوال میپرسه خانومم هم انگلیسی جواب میده و اینجوری با هم حرف میزنند برام کمی خنده دار اومد. از پرستار پرسیدم این دفعه اوله که من همچین چیزی رو به عمرم میبینم چرا اینطوریه؟ میگه آخه اینجا خدمات پزشکی رایگانه پزشک و پرستار هم کمه، خیلیها هم که مرض زیاد جدی ندارند میان اورژانس و اینطوریه که معطلی داره. البته بگم مرض جدی برای اینها یعنی در حال مرگ و زخمهای عمیق که خونریزی زیادی نداره، شکستگی استخوان، دررفتگیها، ضربه خوردیگهای توام با درد زیاد و حتی بیماران مشکوک به سکته قلبی و مغزی زیاد جدی حساب نمیشن و میتونند منتظر بمونند. بهش گفتم من برای همین به اصطلاح رایگان شما برای اینکه زیاد معطل شدیم امشب باید 100 دلار خرج تاکسی و چیزهای دیگه بدم، جایی سراغ ندارین از ما 200 دلار هم که شده بگیره ولی کارمون رو زود راه بندازه تا دفعات بعد اگه خدای نکرده چیزی پیش اومد بریم اونجا، که گفت فکر نکنم اینوقت شب پیدا کنید. خلاصه من با پسر بزرگترم تاکسی گرفتیم و برگشتیم خونه و خانومم تعریف میکنه که ساعت 3 صبح جناب دکتر قهوه بدست تشریف آوردن و گفتن باید بخیه شه. به پرستارا گفتن باید بخیه شه، پرستارها هم گفتن ما نمیتونیم بچه کوچیکه باید دست پاشو نگهداشت، مادرش گفت نمیخواد نگهدارین این بچه بدون اینکه جیکش در بیاد عصب کشی و پرکردن دندون انجام داده که آقای دکتر گفت اگه اینطوره خودم بخیه میکنم. خلاصه وقتی اومدن خونه من که بازدید کردم دیدم این دکتر بدون اینکه محل رو بتراشه پوست و موی سر و خلاصه همه رو به هم دوخته که بنظرم میومد درست نباشه. یادم میاد پسر بزرگترم هم توی ایران بخیه نیاز داشت که کلا از زمانی که بردیمش اورژانس تا بخیش کردن کلا 45 دقیقه طول کشید. از ساعت 6 عصر تا 4 صبح که برگشتن خونه یعنی 10 ساعت برای 5 تا بخیه، تازه منت هم سرمون گذاشتن که باید شش هفت صبح برمیگشتین و شانس آوردین. اینو نوشتم که وقتی اسم اورژانس رو در کانادا شنیدین بدونید یعنی چی.
حالا برای ساکنین کانادا کسانی که حدود دو ساله اینجا زندگی میکنن هم اطلاعاتی بدم که نگن این همش برای کسانی که نیومدن بلده چیز تعریف کنه و خبر بده.
فکر کنم که خیلی از شماها نمیدونید که دولت  طرحی داره به نام Shelter allowance که شرائطش در هر استان فرق میکنه. این طرح کمک هزینه کوچیکی برای اجاره مسکن میده به خانواده هایی که مستاجر هستند و درآمدشون از حدی پایینتره. حدود 80 دلار در ماه دولت کبک کمک هزینه پرداخت میکنه. فقط کافیه به Revenue Quebec زنگ بزنید و بخش Shelter allowance رو انتخاب کنید و مامور مربوطه که گوشی رو برداشت، طبق معمول خودتونو بهش معرفی کنید و بگید برای این طرح زنگ میزنید اون هم سوالهایی رو از شما خواهد پرسید و برای شما فرمهای مربوطه رو خواهد فرستاد. اگر علاقه مند به این طرح بودید، اطلاعات مربوط رو در آدرس ذیل پیدا خواهید کرد.
http://www.habitation.gouv.qc.ca/en/programmes/depliant_allocation_logement_ang.pdf
بعدا بتدریج درمورد بقیه طرحها و برنامه های دولت کانادا برای رفاه بیشتر مردم صحبت خواهم کرد.
--------------------
این پست رو کمی زود گذاشتم چون پست بعدیم رو شاید کمی دیر بگذارم.

این پست متعلق به وبلاگ "از ایران تا کانادا" میباشد و کپی برداری از آن حتی با ذکر مرجع، مورد تایید نویسنده نیست.

۳۰ نظر:

ناشناس گفت...

aghaye mohajer
man 1 pezeshkam ke oomadam be montreal va hala bayad hadeaghal 3 ts emtehane margavaro pass konam ta faghat madareke man morede ghabool vaghe she!badesh bayad baraye residency position ta hatta4 sal montazer bemoonam soale man ine ke vaghean ba in vaziyate hospitalaye inja ma chera bayad baraye vorood be systeme pezeshkiye inja moatal beshim???moteasefsne in soaliye ke man vaghean moondam ke kasi vojood dare ke betoone behesh javab bede???

كمي از زندگي گفت...

اطلاعات بسيار مفيدي بودند. متاسفانه هيچ گلي بي خار نيست و مهم اينه كه آدم با چشم باز جايي رو براي زندگي انتخاب كنه. ممنون كه واقع بينانه تجارب خودتون رو در اختيار ما قرار مي دين. اميدوارم حال پسر نازنينتون هم بزودي خوب بشه و هيچوقت كارش به دكتر و بيمارستان نكشه.

مینا گفت...

سلام،
این وضعیت حتی از بیمارستان های دولتی ایران هم بدتره، واقعا اونجا خدمات خصوصی تر نداره؟ یعنی یک بیمارستان شبانه روزی که پول بگیره وکارش رو به موقع انجام بده؟
باید باور کنیم این روش درسته؟

lili گفت...

سلام وعرض ارادت
ممنون كه همچنان به فكر هموطنان خودهستيد وبرايمان مينويسيد.

masoud گفت...

بازم خوب مفید و قابل استفاده...ممنونم

مريم گفت...

سلام
شما مي دونيد چرا اين همه تناقض در ارائه خدمات وجود داره؟
اينا كه همه حساب و كتاباشون درسته چرا ارائه خدمات درمانيشون اينطوريه؟

Maryam گفت...

یعنی خدا به داد این بیمارها در کبک برسه! شاید به همین خاطره که رشته پرستاری اولویت داره و 12 امتیاز!
خدا عاقبت هممون رو به خیر کنه و خودش مراقب مهاجرای تازه وارد کانادا باشه. این نکته ای که در مورد کمک هزینه بود خیلی جالبه و حتماً در موردش پیگیری می کنم. بازم ممنون از اطلاعات همیشه مفیدتون.

نیما گفت...

ممنون مهندس جان به خاطر اطلاعاتت از اورژانس و اجاره خونه.
حالا دو تا سوال:
سوال یک:
آیا واقعا هیچ جای خصوصی نیست که کار رو سریعتر راه بیاندازه ؟ یا فقط اون موقع شب نبوده؟
سوال دو:
این کمک هزینه اجاره خونه از همون اول کار به افراد تعلق می گیره ؟ یا باید حداقل 2 سال اونجا باشن؟

ما و کانادا گفت...

خیلی لطف کردید ذوست عزیز. خیلی از مطالب شما از زمان ورود به استفاده ما آمد تا الان که در مونترال هستیم. همیشه موفق باشید و سالم
باز هم از این مطالبی که به درد مایی که اینجا هستیم میخوره بنویسید لطفا. متاسفانه اطلاع رسانی بسیار ضعیفی در این موارد وجود دارد و خیلی ها مثلا خود من خیلی از امکانات و کمکهای رفاهی دولت را نمیدانم که چه هست و نحوه استفاده از آنها چگونه هست.
با تشکر مجدد

امینه گفت...

امیدوارم حال پسرتون بهتر شده باشه و گذر کسی به اورژانس که هیچی مطب دکترهای اینها هم نیفته. یه سوال. الان که ماه ژانویه اس و فکر کنم زمان پرکردن فرم های مالیاتی، نمی خواهید مطلبی در این مورد بنویسید؟ یا اگه قبلا پستی با این موضوع دارید ، بازنشرش کنید؟ ممنون

منا گفت...

سلام اقای مهندس

حال پسرتون چطوره ؟؟ وقتی به این قضیه بیمارستان و خدمات درمانی کانادا فکر میکنم واقعا نگران میشم و دعا میکنم گذر هیچ کس به اونجور جاهانیفته ....مخصوصا برای ما بچه دارها.....

ممنون از اطلاعات خوبی که با همه به اشتراک میذارین ....

سینا سینوی گفت...

سلام لیلا خانوم
من به همراه همسرم تصمیم گرفتیم که به کبک مهاجرت کنیم
با یه وکیل مشورت کردیم. گفت امتیازتون کافیه فقط باید فرانسه رو بالا بیارید
رشتم الکترونیک هستش
چنتا سوال داشتمٰ که ممنون می شم جواب بدین
1-من برای قدم اول باید چه مدارکی رو ارسال کنم(ممنون می شم قدم به قدم باذکر جزئیات باشه) از خیلی ها پرسیدم اما جواب درستی بهم ندادن

ممنون می شم پاسخ سوالم رو به ای میلم بفرستید. تا منم مثل شما پروسه ی مهاجرتم رو به دقت و کامل شروع کنم.
ممنون می شم
momica@gmail.com

مجید گفت...

سلام دکتر مهندس عزیز

امیدوارم حال پسر کوچولومون بهتر شده باشه

واقعا وضعیت اسف باریه از نظر درمان، که ظاهرا تو همه جای کانادا هم این موضوع کم و بیش به صورت یکسان وجود داره، اینه چیزی که از سایر دوستان و آشنایان شنیدم.

شاید بهتر باشه با وزارت بهداشت( یا همچین جایی) نامه نگاری بشه برای بهبود وضعیت رسیدگی.

از طرف دیگه، ببخش که ممکنه نگرانت کنم، اما آیا خوب تونستن بخیه بزنن، پوست و ریشه مو رو زیر زخم ندوخته باشن!؟
اگه دکتری هست که اینجا نظر میده، لطف کنه بگه که این طور بخیه زدن مشکلی در آینده پیش نمیاره؟

بیژن گفت...

مهندس عزیز

اینطور که شما تجربه کردید بالاتر از فاجعه هستش

من به شخصه تحمل نمیارم و بیمارستانو میزارم روی سرم تا کارم انجام بشه و تازه اینکه بهتر بود حوالی جای بخیه رو کاملا تمیز کنه البته استانداردی نداره و تشخیص دکتر مهمه. اینجا که تمیز میکنن

ولی مهندس عزیز ، اگر بیمارستانهای خصوصی هم اینطوری باشن که به فکر کشور همسایه باشیم و کلا بیخیال کانادا بشیم. همین دو سه ماه پیش دوستم از امریکا اومده و بزرگترین ضعف کانادا رو همین مفت بودن خدمات پزشکی عنوان کرد که البته نظر خودش نبود


از اطلاعات و تجربیات خوبتون سپاسگزارم

ناشناس گفت...

امیدوارم حال پسرتان خوب بشود ولی فکر می کنم بخیه زدن نباید خیلی دیر انجام بشود. توی جبهه های جنگی ایران هم خدمات پزشکی از جهان اولی که شمادر صلح وصفا زندگی می کنید بسیار بهتر و سریعتر ارائه می شده است .انهم زیر توپ وخمپاره. اینکه ایران پرمشکلاترین است ، توهمی است ساخته وپرداخته استعمار گران .هدف هم بی صاحب تر کردن این کشور است

ناشناس گفت...

من فکر میکنم شما برای قضاوت نمیتونید به یه مورد استناد کنید!!! تو بهترین مراکز هم ممکنه پیش بیاد...
فکر نمیکنم اونجا دیگه فرد مشکوک به سکته مغزی یا قلبی رو هم بذارن تو نوبت!!! پس اگه این طوریه چرا آمار بهداشتی درمانی کانادا حکایت از چیز دیگه ای داره...

بابک گفت...

سلام مهندس
همونطوری که خودتون خواستید می خوام نظر بدم امیدوارم کسی از دستم ناراحت نشه!
اولش تشکر می کنم ازتون که اونقدر شیوا نوشته اید که احساس کنم خودم اونجا هستم.
دوم اینکه فکر کنم اونا به خاطر این پزشک کم دارن که سخت می گیرن یعنی یا متخصص ندارن و یا اگه دارن بر اساس یک سری استاندارده ( همونی که توی مملکت ما فقط نشونش روی کالاهاست) یعنی یه طوری هر متخصصی رو می سازن که نمیگم بی اشتباه باشه بلکه با رعایت یک سری از مسایل طبقه بندی شده اون متخصص احتمال اشتباهش حداقل باشه
یه علت دیگه کم بودن پزشک هم شاید دیر به بهره برداری رسیدن برای کسانی باشه که در این راه قدم می گذارن مثلا وقتی با یه دوره یک ساله می تونید یه درآمد قابل قبول داشته باشید برای چی باید چندین سال درس بخونید.
در کل من قضیه رو اینطوری می بینم که با همه این مسائلی که هست اینها جهان اولی هستند و نتیجه کار نشوندهنده درست بودن نسبی روش اونهاست.
شاد باشید

ناشناس گفت...

وضعیت پزشکی در کانادا بدتر از فاجعه است.

مريم گفت...

سلام
تقصير خودتونه كه حالا بايد اين همه كامنت مشابه بخونين
گفتين كامنت بذاريم اين هم كامنت
باز هم ممنون براي اطلاعات مفيدتون
موفق باشيد

نیلوفر گفت...

سلام ایرکانادای عزیز.چه پسر شجاعی .واقعا دردناک بود این جریان و طولانی شدنش.اینجا تو ونکوور هم در زمین فوتبا پای یه دختر خانمی شکست و از درد به خودش می پیچید وقتی زنگ زدن امبولانس تا نیم ساعت خبری نبود.دیگه طاقت نیاوردن و تو ماشین گذاشتنش و پدر و مادرش بردنش دکتر .خدا می دونه تو بیمارستان چقدر معطل شدن.

علیرضا گفت...

این واقعا فاجعه است . آیا کلینیک خصوصی هم به همین منوال عمل می کنه؟

محمد گفت...

سلام آقای مهاجر

امیدوارم که حال کوچولو تون هرچه زودتر خوب بشه و هیچ وقت نیاز به دکتر و بیمارستان پیدا نکنید.
یه سوال دارم و اون اینکه کلینیک ویا جای دیگه ای برای این موارد اورژانسی وجودنداره، لطفا راهنمایی کنید.

امیرحسین گفت...

مطالب شما خیلی مفیده
من وبلاگ شمارو به لیست وبلاگ های اضافه کردم . در صورت تمایل وبلاگ تازه تاسیس من رو اضافه نمائید.
wego2ca.blogspot.com

پدر سانی گفت...

سلام. من که خیلی استرس گرفتم. الان ویزا بدست هستیم. یک دختر 3 ساله هم داریم. اگر خدا نکرده کارمون به اورژانس بکشه چی میشه؟!!!

صحرا گفت...

امیدوارم حال پسرتون خوب باشه و دیگه براش مشکلی پیش نیاد،
لطف می کنین اگر نظرتونو در مورد پست آخرم بگین...

امين گفت...

از دوستان ديگهي كه تجربه مشابهي دارند خواهش ميكنم كامنت بذارن ايا در شهرهاي ديگه كانادا مثل ونكوور يا تورنتو شرايط مشابهي هست ؟

ناشناس گفت...

من یکی از دوستام توی تورنتو قبل از اینکه کار بیمه شون درست بشه دخترش خورده بود زمین و لبش شکافته بود توی بیمارستان پس از 2 ساعت علافی فقط پانسمان کرده بودن و 60 دلار هزینش شده بود

علی گفت...

با سلام و قدردانی از دقت و صداقت نگارنده مطالب این وبلاگ ارزشمند، پس از خواندن نقطه نظرات خوانندگان و از آنجایی که در شرایط بسیار مشابه (پیشینه کاری/تحصیلی و جغرافیای فعلی)با نگارنده قرار دارم مطالب ذیل را بعرض می رسانم:
1- نوع نگاه سیستمهای خدماتی در کانادا بر مبنای «مساوات» است که در تعارض کامل با فرهنگ عمومی حاکم بر شهروندان ایرانی (و از آنجمله خودم) می باشد. دسامبر 2009 در موقعیت مشابهی قرار داشتم و بدنبال بیمارستان خصوصی (به سبک ایران) بودم که با دریافت پول بیشتر، فرزندم را معاینه کنند و نبود. اینجااز بخش دولتی (پلیس، ادارات، سیستم بهداشتی و ...) تا بخش خصوصی (بانکها، سیستم آموزشی عالی، حمل و نقل و...) به همگان به یک چشم می نگرند و تفاوتی بشکل فرق میان بیمارستانهای دولتی و خصوصی ایران و استفاده از پارتی بازی و چرب کردن سبیل وجود ندارد. در صورت پرس و جو یا حسب تجربه می توان دریافت که کدام بیمارستان خدمات سریعتری ادامه می دهد ولی تفاوت بنیادینی بین سرعت و کیفیت خدمات در کار نیست.
2- با نگاهی به لینک زیر در خواهید یافت که سرعت ویزیت بیماران حسب وخامت حال یا جدی بودن مورد (بنا به تشخیص پرستار) متفاوت است. همانگونه که نگارنده نیز به همین نکته اشاره نموده اند.
http://www.santemontreal.qc.ca/en/portrait/urgence.html
3-با احترام فراوان به خوانندگان ارجمند این وبلاگ وزین و دوچندان احترام بیشتر به نگارنده، به مهاجرین کانادا پیشنهاد می کنم در صورتی که می خواهند با غیر ایرانیان مقیم اینجا کار و زندگی کنند، فرهنگ استفاده از سرواژه هایی از قبیل «دکتر» یا «مهندس» را از ادبیات روزمره شان حذف نمایند. از نشانه های صمیمت و یکرنگی در فرهنگ امریکای شمالی بکار بردن نام کوچک همکاران (در هر رتبه ای) بدون کوچکترین عنوان و برچسبی است.

با آرزوی کامیابی روزافزون برای نگارنده، خوانندگان و سلامتی کوچولوی زخمی ما (:

علی گفت...

سلام

بابت اطلاعات مفیدتون درباره کمک هزینه اجاره ممنون.

پایدار باشید.

سان شاین گفت...

سلام
می خواستم ببینم اجازه دارم از مطلبتون که در مورد کندی کار اورژانس بود با ذکر منبع استفاده کنم
ممنون میشم بهم خبر بدین
رضا