۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

مجتمع های تعاونی

اینروزها کمی ناراحت و نگرانم، گاهی حرص میخورم برای جایی که حدود 11 هزار کیلومتر ازینجا فاصله داره. گاهی حرص از کسانی میخورم که به زبان مادری من حرف میزنند ولی نسبت به سرزمین مادری خود بی تفاوت هستند. ما بسان درختانی هستیم که ریشه هایمان درآنجاست، هرچند شاخ و برگمان به اینجا کشیده شده. آنان که نسبت به سرزمین مادری خود بی تفاوت هستند کسانی هستند که ریشه های خود را از خاک مادری خود خارج ساخته و به این امیدند که بعد از سالها این ریشه در این خاک بگیرد، غافل ازینکه نه تنها نخواهد گرفت بلکه به درختی خشک و بی ریشه تبدیل خواهند شد.
بهرحال خدارو شکر زندگی در اینجا بدتر ازون چیزی که در ایران ازینور تصور میکردم نیست ولی انرژی که دارم برای خوب نگه داشتنش میگذارم به مراتب چندین برابر انرژی هست که در مملکت خودم میگذاشتم و صد البته اینجا میدونم این انرژی منو به کجا خواهد رسوند ولی اونجا نمیدونستم.
راجع به خونه های کوپراتیو قرار بود براتون بگم، این خونه ها رو دولت و یا شرکتهای توابع دولت خریداری میکنند و با حدود 60 درصد از قیمت اجاره واقعی در اختیار متقاضیان قرار میدهند. البته ضرر هم نمیکنن چون نگهداری مجتمع با ساکنین مجتمع هست و دولت هزینه نگهداری برای اون نمیده. رمز کار در اینجاست. بنابر این وقتی شما برای این نوع خونه ها که اکثرا شیک و با امکانات مناسب هستن اقدام کنید، و بخواین فرم پر کنید یکی از سوالهای موجود در فرمها اینه که شما چه کمکی میتونید در راه نگهداری ساختمان بکنید؟! هر کسی هر صنعتی داره باید رو کنه، یکی میگه من لوله کشی بلدم و هفته ای چند ساعت وقت میگذارم کارهای لوله کشی ساختمان رو انجام میدم. یکی میگه من برقکارم، یکی دیگه میگه من شیشه بری بلدم، یکی میگه نجارم و ... خلاصه هر کی در عوض این 500 تا 600 دلار تخفیفی که در ماه میگیره یک گوشه ای از خدمات ساختمون رو به عهده بگیره. گاهیم یکی هیچ کاری بلد نیست و میگه من سطل آشغالها رو میبرم پایین یا تمیز کردن راهرو چند طبقه رو بر عهده میگیره. خلاصه خونه های کوپراتیو یا تعاونی یعنی خونه هایی که با کمک همه افراد ساختمان بصورت تعاونی اداره میشن. سایتی مخصوص ثبت نام هست که میرید و فرمها رو میگیرید و پر میکنید و ساختمان مورد نظرتون رو در شهر از روی لیست سایت انتخاب میکنید و فرم و مدارک رو در پاکت میگذارید و به دفتر کوپراتیو ساختمان مربوطه میبرید و تحویل میدید. بر طبق اولویت از چند ماه تا گاهیم دو سال نوبتتون میشه و میتونید استفاده کنید.
روی آدرس مقابل کلیک کنید و اطلاعات بیشتر رو ازینجا بگیرید.

۹ نظر:

ناشناس گفت...

ممنون برای وقتی که می گذارید،موفق باشید

ما و کانادا گفت...

مهاجر عزیز، سلام
ممنون از این اطلاعات
اتفاقا راجع به این حس که ما اینوریا داریم امروز منم یک پست گذاشتم
فکر کنم برای اینکه بتونیم اینجا ادامه بدیم، باید ذهنمون رو از اونجا بکشیم بیرون...حداقل کنترلش کنیم که اینقدر آزارمون نده
با حرفهاتون در مجموع موافقم. اما وقتی تا حد زیادی اخبار رو پیگیری کنیم و جلو بریم، به جایی میرسیم که میبینیم کم آورده ایم و نه اینجا رو داریم نه اونجا رو...
براتون آرزوی موفقیت و شادی دارم

منا گفت...

سلام اقای مهندس

حالتون چطوره ؟ مطالبتون خیلی خوب و اموزنده است ....ممنون از وقتی که میگذارید


موفق و سلامت و شاد باشید

ناشناس گفت...

این خاک و خاک بازی و این حرفا تمومی نداره ..ببین حالا که اونجایی یا سعی کن ریشه بزنی و همون جا خاک بازی کنی و انقدر هم گله از خاک نکنی که نمیگیره و این حرفا یا اینکه زودتر برگرد ببین داره خشک میشه ها خلاصه باید یه کاریش کرد نمیشه همینجور رو هوا...
اما در مورد نگاه به هموطن و این حرفا موافقم ناسیونالیست نیستم ولی میگم خوبه که زبون همو میدونیم بهتر و سریعتر میشه کمک کرد بهر حال کمک به انسانها و ... خوبه

1 گفت...

قبلی منم

ناشناس گفت...

قسمت اول پستتان در مورد میهن زیبا بو د پاینده ایران

مجید گفت...

سلام دکتر مهندس عزیز

یادمه دفعه اولی که به وبلاگت برخوردم، مطلبی راجع به سی تی گرافی نوشته بودی به جای آنژیوگرافی!

بعدش رفتم و از اول تمام پست هات رو خوندم، اگه درست یادم باشه اولی یا دومی اونها که اینور نوشته بودی مصادف بود با انتخابات، اینور به نظرم 150 ساله که اونطوریه و تا 150 سال دیگه هم من امید ندارم که درست بشه، یاد صحنه ای از فیلم هزاردستان افتادم، که اون اولش شلوغ میشه و همه داد و بیداد میکردن و شعار میدادن، که یه تیر در میره میخوره به یه سرباز بدبخت که یه گوشه ایستاده بود، تو فریم بعدی نشون میده که اون سرباز پاش رو از دست داده و داره با چوب دستی راه میره.

مجید گفت...

به هر حال توجهت رو به این نکته هم جلب میکنم، شما بلند شدی رفتی کشور دیگه، تو کشوری که به بچه ات تو مهد و کودکستان شعار مرگ بر آمریکا یاد نمیدن، وقتی بچه شما بزرگ شد، آیا میتونی بهش بگی پسرم، تو ایرانی هستی؟ اصلا گیریم که اینطور باشه نوه چطور؟ آیا اگه ایشون دختری که تو کانادا متولد شده رو به دختر ایرانی ترجیح بده میتونی قبول کنی؟
اینا چیزایی هستن که به نظرم همونطور که احسان عزیز گفته بهتره سعی کنیم تو اونور ریشه بزنیم. چون وقتی قبول کردیم که بریم، دیگه اینوری نیستیم، و وقتی اینوری نیستیم بهرته که وضعمون رو مشخص کنیم تا کمتر اذیت شیم

دوستدارت مجید

بابک گفت...

سلام مهندس
این چند وقته نتونستم بهتون سر بزنم و از مطالب خوبتون استفاده کنم به خاطر الطاف حضرات در کل انگیزه ای هم ندارم برم اینترنت پر سرعت بگیرم که از وی پی ان استفاده کنم ترجیح میدم یه کم صبر کنم اونطرف بدون اعصاب خوردی از اینترنت استفاده کنم خیر سرمون کلی لینک درست کرده بودم که موقعش که شد بتونم از تجربیات دوستان استفاده کنم حال که وقتش شده به سختی بهشون دسترسی دارم
از مطلب خوبتون درباره خانه های تعاونی ممنون کاملا برعکس تصور من این خانه ها نه تنها بدرد نخور نیستند ظاهرا خیلی هم تمییز و خوب نگهداری میشن.
نمی دونم دفعه بعدی کی بتونم بیام سراغتون ولی احتمالا خیلی دور نباشه
شاد باشید