۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

کبک یا کانادا


دیگه کم کم پاییز داره میاد. یادم میاد پارسال همین موقع ها 10 روزی بود رسیده بودیم اینجا، هوا خیلی گرمتر بود و هنوز بارونهای گرم و سیل آسای استوایی بعضی وقتها میبارید. پاییز و زمستون خیلی دیر شروع شد و تقریبا میشد گفت زمستون جدی نداشتیم. ولی امسال تابستون بجز یک هفته گرم و طاقت فرسا بقیه خنک و همراه با بارشهای باران و بادهای خنک بود. الان هم من اولین قدمهای پاییز رو احساس میکنم، برگ بعضی درختان در حال تغییر هست. بنابراین پیشبینی میکنم امسال زمستون زودتر شروع بشه و زمستان سردی هم خواهیم داشت. راستش بر عکس درختان در ایران که دیگه برگهاشون از تیر ماه بر اثر بی آبی و آلودگی هوا شروع میشه به زرد شدن و ریختن اینجا معمولا درختان تا اواسط پاییز برگهاشون رو شاداب حفظ میکنن تا اینکه بر اثر سرما در طی چند روز مجبور میشن زرد شن و بریزن. بنابر این بین تابستون و زمستون اینجا زیاد فاصله ای نیست.
از تابستون و بارونهای استوایی گفتم، بار دیگه هم تعریف کردم که هوای گرم تابستون در منطقه جنوب کبک آقای ژاک کارتیه فرانسوی، کاشف آمریکای شمالی رو هم به اشتباه میندازه. ایشون تابستون میرسه به منطقه گاسپه در استان کبک فعلی و وقتی آب و هوای گرم اینجا رو میبینه فکر میکنه وارد یک سرزمین گرم شده بنابراین افرادش رو پیاده میکنه و اسم "فرانسه جدید" رو در این منطقه وسیع میگذاره. بعد به دوستانش میگه شما اینجا بمونید و زمینه رو برای افراد بعدی که میان آماده کنید تا من برم و پادشاه فرانسه خبر بدم تا بقیه هم بیان. خلاصه تا ایشون برن و برگردن زمستون در "فرانسه جدید" شروع میشه و وقتی ژاک کارتیه دوباره میرسه اینجا میبینه از اونهمه افراد جز به اندازه انگشتان دست نتونستن از سرما زنده بمونن. فرانسه جدید تا زمان سلطه فرانسویان شامل کل کانادا و بخش زیادی از آمریکا بجز کالیفرنیا که در اون زمان متعلق به مکزیک بوده میشد و انگلستان بخش کوچکی رو بعنوان کلنی در دست داشت. مرکز فرانسه جدید شهر کبک، مرکز فعلی استان کبک بود. سالها بعد در اوایل قرن نوزدهم بعد از شکست فرانسویان از انگلستان این سرزمین بزرگ بر اثر جنگهای داخلی به کانادا و آمریکا تقسیم میشه. فرانسویها در قرن هفدهم خیلی برای اینجا تلاش کردند و البته خیلی جنگها هم با بومیان اینجا کردند و قتل عامها انجام دادند، برای تکثیر نسلشون در فرانسه جدید یا La nouvelle France مشکل داشتند چون سالهای اولی که به این سرزمین بزرگ رسیدند در حد چند هزار نفر مرد بودند در حالی که تعداد زنان بزور به چند صد نفر میرسید و برای اداره این سرزمین به جمعیت بیشتری نیاز داشتند و سپاه اعزامی و مهاجران فرانسه جوابگو نبودند، تا اینکه یک کشتی با 737 دختر جوان از فرانسه از طرف پادشاه به مقصد فرانسه جدید یا همون کانادا راه میفته، این دختران عموما از دختران فقیر یا یتیمی بودند که با پرداخت پول راضی به اومدن شده بودند. نسل فرانسویان کانادا را این دختران پایه گذاری کردند. که در تاریخ کبک بسیار مورد احترام هستند. به هر مردی که با یکی از این دختران ازدواج میکرد در ازای هر بچه جایزه ای پرداخت میشد بطوری که در ازای 20 بچه از هر دختر، (بله 20 بچه) خانواده میتونست صاحب زمین و خانه بشه. اسم این دختران فداکار رو دختران پادشاه گذاشتند. اینطوری در عرض چند سال جمعیت خودشونو چند برابر کردند. با اینکه جمعیتشون کم کم زیاد شد ولی همیشه یک دشمن بالقوه اونها رو تهدید میکرد و اونهم انگلستان بود که از کلنی کوچک خودش در شرق سرزمینهای وسیع فرانسه جدید به این سرزمینهای استراتژیک و زیبا و حاصلخیز، چشم داشت. جنگهایی بین فرانسه و انگلستان در این منطقه درمیگیره تا آنکه در جنگ آخر با خیانت یکی از افراد سپاه فرانسه و بازشدن یکی از حصارها، انگلستان در جنگ پیروز میشه و کم کم کل سرزمینهای وسیع "فرانسه جدید" رو به اشغال خودش درمیاره و فرماندار کل هم برای این منطقه تعیین میکنه. تا مدتها فرانسویان در این منطقه اجازه اعلام وجود نداشتند و تحت فشار بودند و حضورشون به منطقه کبک که اکنون بزرگترین استان کانادا با وسعتی به اندازه ایران هست محدود شد. تا اینکه مردم جنوب سرزمینهای فرانسه جدید که اکنون کاملا تحت سلطه انگلستان بود برای استقلال و جدا شدن از انگلستان شورشهایی انجام دادند و با انگلستان جدالها کردند، جنگهایی بین انگلستان و سرزمینهای جنوبی فرانسه جدید درگرفت و اونها هم جدا شده و بعدا آمریکای فعلی رو تاسیس کردند ولی دست بردار نبوده و بقیه فرانسه جدید رو هم از انگلستان میخواستند، تا اینکه انگلستان دید از طرفی تحت فشار استقلال طلبان فرانسوی در بخش کبک قرار داره و از طرفی هم آمریکا کم مونده بخش باقی مونده فرانسه جدید اشغال شده رو از کفش دربیاره. بنابراین یک موافقت با مردم فرانسوی این منطقه امضاء کرد و طی آن این سرزمین (کبک) رو به عنوان یک استان خودمختار دست خود فرانسویان یا همون کبکیها داد تا با خیال راحت بره و مردم آمریکا که اون موقع هنوز نامش آمریکا نبود رو سر جاش بنشونه و از اون موقع اینجا کبک، بعنوان بزرگترین استان کانادا چه از نظر وسعت و چه از نظر اقتصاد و صنعت نام گرفت. ولی مردم این استان برای اینکه به اینجایی که امروز هستن برسن مشکلات مختلفی رو تحمل کردند. تا همین چند سال پیش اینجا تقریبا توسط کلیسا اداره میشد. مدارس و بیمارستانها و خیلی از مراکز دیگر قدرت. سیستم کمی دیکتاتوری بود. اگه زنی در بیمارستان در حال مرگ بود تا شوهر یا مرد بزرگترش اجازه نمیداد، تحت درمان قرار نمیگرفت. صنعت زیاد پیشرفت نکرده بود تا اینکه جریانی به نام Révolution Tranquille یا انقلاب آرام شکل گرفت تا سرانجام در سال 1960 مردم به خواسته های خود رسیدند و دست کلیسا رو از حکومت داری کوتاه کردند و سیستمی کاملا دمکراتیک در اینجا شکل گرفت.
برخلاف بقیه کانادا که سیستم فدرال هست منطقه کبک همچنان طی چندین سال حکومت خودمختار خودشو حفظ کرده، بطوریکه وقتی وارد اینجا میشید احساس میکنید وارد کشوری به نام کبک شدید نه کانادا. این چالش بین کبک و کانادا سالهاست که ادامه داره. و مردم کبک هنوز سرزمین کانادا و کبک رو اشغال شده میدونند. البته نکته اصلی اینه که کانادا بدون کبک نمیتونه کانادا باشه و کبکیها هم شک دارند بدون کانادا بتونن این اقتدار و قدرت خودشونو حفظ کنند و بهمین جهت همدیگر رو سالهاست، تحمل میکنند. در سیستم اداری وسیاسی اینجا خیلیها انگلیسی رو به سختی صحبت میکنند ولی کسی پیدا نمیشه که نتونه فرانسه صحبت کنه، طی موافقت نامه ای که دولت کبک و فدرال امضاء کردند کانادا کشوری دو زبانه است ولی
کبک استانی است که زبان رسمی آن فرانسه است. شما اگه اسکناسهای کانادا رو نگاه کنید همه به دو زبان هستند.
 تمام سیستمهای اداری فدرال موظفند به دو زبان فرانسه و انگلیسی سرویس بدهند. بهرحال دولت فدرال خیلی سعی میکنه که کبکیها رو عصبی نکنه تا دوباره حس جدایی طلبی در بین اونها که مدتهاست وجود داره، دوباره بعد از سالها فوران نکنه. این مسئله دو زبانه بودن به قدری جدیه که علاوه بر مسئولین مملکتی، ملکه انگلستان مجبور شده به خاطر اون زبان فرانسه هر چند در حد کم یاد بگیره و در روز کانادا اگه سخنرانیهای آقای هارپر و ملکه انگلستان رو در اتاوا دیده باشید، بنده خداها بعد از هر دو جمله انگلیسی مجبور بودند یک متن چند سطری فرانسه رو بخونند که یکوقت کبکیهای عزیز بدشون نیاد. برای این وضعیت، انرژی زیادی داره هدر میره و دعواهای بیخودی میشه، پولهای زیادی هم حروم میشه ولی تا کی قادر هستند به این وضعیت ادامه بدهند، خدا عالم است.

۹ نظر:

Xman گفت...

سلام
باتشكر از مطلب بسيار خوبتون لطفا در اين زمينه ها بيشتر مطلب بنويسيد .
ميشه بگيد الان استان كبك نحست وزير داره يا فرماندار؟ يا هردو؟
آيا اين افراد به وسيله مردم و انتخابات تعيين ميشن يا ملكه انگليس؟
من چند وقت ديگه مصاحبه دارم ميخوام از ساز و كار اين استان بيشتر بدونم...
عليرضا

سیاوش گفت...

سلام

مطلب جالبی بود بخصوص کشتی دختران را اولین بار بود می خواندم

سلامت باشید

mEhDi گفت...

سلام من اسمم مهدي علامي و منتظر مديكالم هستم سر يه دو راهي قرار گرفتم و ميدونم مشكل خيلي از بچه هاست و اون اينه كه من تصميم دارم مثل شما در كبك بمونم ولي زبان انگليسي رو در حد Intermediate و فرانسه رو در حد سوالات مصاحبه (تقريبا Beginner)بلدم و اما سوال: تا قبل از ورود آيا با توجه به شرايطي كه شما از اونجا ميدونيد و معلومات زبان من كه پيشتر گفتم، زبان فرانسه رو ادامه بدم يا زبان انگليسي رو؟
جواب شما به اين سوال كمك بزرگي به من و بقيه بچه ها ميكنه كه سر اين دوراهي لعنتي قرار گرفتند.
موفق و پيروز باشيد.

ناشناس گفت...

عجب کاری!! خب این فرانسوی ها باید انگلیسی یاد بگیرند که هم زبان بین اللملی هست و هم اینکه جمعیتشون در کانادا کمتره!

ساسان گفت...

سلام دوست عزیز
با تشکر از اطلاعات مفید و واقع بینانه جنابعالی ، من سوالی دارم لطفا راهنمایی فرمایید
من در مصاحبه قبول شدم و در FEL EN LIGNE ثبت نام نمودم دوره ای که به صورت ON LINE در خارج از کانادا می توانیم آموزش فرانسه به مدت 1800 ساعت بگذرانیم وخیلی خوشحال بودم تا اینکه از خانم لیلا (سلام کبک) شنیدم که در صورتیکه از این دوره استفاده کنید بعد از ورود به کبک این ساعتها محاسبه می شود و زمان کمتری را می توانید در کلاسها حاضر شوید و از مزایای آن استفاده کنید می خواستم بدونم آیا شما از این دوره در ایران استفاده نمودید و ما بهتره از FEL EN LIGNE استفاده کنیم یا از کلاسهای حضوری کبک ؟ و قابل توجه اینکه سایت مربوطه را مطالعه کردم ولی هیچ توضیحی مبنی بر ارتباط این دوره با هم پیدا نکردم.
با تشکر ساسان

مهاجران گفت...

سلام
ممنون از مطلبتون. به عنوان کسی که یه چندماهه رسیده مونترال، به نظرم خیلی مهمه آدم از تاریخ جایی که داره زندگی می کنه مطلع باشه. اینجوری خیلی از نکته های فرهنگی را بهتر درک می کنه و در نتیجه راحت تر خودش رو وفق می ده.
با مطلبی درباره خرید مواد غذایی و لباس در مونترال به روزم.
http://mamohajeran.blogspot.com

نگاهی نو گفت...

سلام
میشه اطلاعاتی در مورد جاهای دیدنی کبک بهم بدین
همین طور اگه اطلاعاتی در مورد هتل و یا متل های خوب و با قیمتهای مناسب میشناسید ممنون میشم راهنمایی کنید

wwwblogestan.blogspot.com

reza_canada گفت...

dadsh salam
alan hava chand roze to montreal garm shode
manam 2 sep omadam
ghorbanat
dadash reza dige az montreal

www.canadairanian.blogfa.com

Arash گفت...

ممنون، سایت خوبی‌ دارین، من هم چند ماهی‌ هست که مونترال اومدم و دونستن تاریخ اینجا برام جالب بود...پس جمله معروف je me souviens که روی پلاک ماشین‌ها هست، بر میگرده به جنگ فرانسه و انگلیس؟