۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

جمعه ما

سلامی دوباره. امروز یکشنبه بود، من هنوز به روزا تعطیل اینجا میگم جمعه و عادت نکردم. الانم تا بیکارم براتون مینویسم. یکجوری آرومم میکنه این نوشتن. تا وقتی که روحیم خوبه مینویسم. فرقی نمیکنه بیکار باشم یا سرکار برم.
پریروز یکی از همکلاسیهام پرسید اینجا زیاد ایرانی نیست، شما اینجا چیکار میکنی؟ گفتم راست میگی. ایرانیهایی که میان کبک اکثرا بلافاصله میرن تورونتو یا ونکوور. تورونتو برای اینکه وضع کار و بیسینس اونجا فعالتر از اینجاست و ونکوور برا آب و هواش. (البته این کار ایرانیها کم کم داره دولت کبک رو عصبانی میکنه و احساس میکنم بزودی برسه اون روزی که سهمیه ایرانیها رو حسابی بکشه پایین.) پرسید تو چرا اینجا موندی؟ گفتم بخاطر دولت کبک. برا اینکه از طریق اون ویزا گرفتم. وارد کانادا شدم. میخوام سعی کنم همینجا موقعیت کاری پیدا کنم. نمیدونم شاید بعدا به این نتیجه برسم که اشتباه کردم. ولی بهرحال تلاش خودم رو میکنم. از یکطرف هم بدم نمیاد یک مدتی دور از هموطنام باشم، و صرفا با فرهنگها و زبانهای دیگه در ارتباط باشم. تو همین مونترال هم جایی هستم که ایرانی خیلی کم هست و شاید ماهی یک ایرانی رو در مال ببینم.
درمورد اجاره کردن خونه پرسیدین، من تو پستا قبلیم یکی دو بار مفصل توضیح دادم لطفا برین بخونید و اگه سوال داشتید من در خدمتم.
در مورد پریز هم عکسش تو لینک زیر هست برید جمهوری برای سیستمهایی که دارید میارید و 110 ولت هستند ، تبدیل دو شاخه ایران به دوشاخه اینجا رو بخرید. البته سوراخ وسط مال ارت هست که معمولا برا وسایل معمولی استفاده نمیشه.
http://www.caspiancottage.com/images/PriseCanada.jpg

۱۸ نظر:

ناشناس گفت...

ممنون

Unknown گفت...

سلام
جدا ایرانیا تو کبک نمیمونن؟ دولت نمی تونه پیگیری کنه و نذاره برن یا حداقل رفتنشونو سخت تر کنه ؟
ایرانیا اینطورین یا کلا مهاجرای دیگه هم ترجیح میدن برن تورنتو و ونکوور؟

ممنون میشم اگه توضیح بدی. راستی قضیه پریز هم نکته خیلی ریزی بود که واقعا جای تشکر داره.

Unknown گفت...

ونكوور و تورنتو چقدر گرم ترن؟؟

ناشناس گفت...

اگر منظورتان بنده هستم، بنده یک (شهروند درجه یک) کندین هستم و در کشور زیبای کانادا بیزینس خودم را دارم. فعلا که شما دوست عزیز هستید که از دولت کمک می‌‌گیرید بدون اینکه شغلی‌ داشته باشید. من با نفس کمک گرفتن تان مشکلی‌ ندارم اما اینکه منبع این کمک‌ها را انکار کنید و یک مشت آمار و ارقام تحویل خواننده‌هاتون بدید که بله مهاجران به کانادا پول می‌‌آورند، جز اطلاعت غلط دادن و گمره کردن مشتقان مهاجرت فایده‌ای ندارد. همین الان شما کلاس زبان را مهمان دولت کانادا و در واقع ما شهروندان کانادایی هستید تا اینکه بعد از چند سال شغلی‌ را پیدا کنید. شما یکی‌ از مشکلتتان اینست که می‌‌خوهید از همان اول مدیر کلّ بشوید، همانطور که در خاورمیانه بودید اما اگر نگاه کنید اینجا همه اول از مشاغل پائین شروع کرده اند. کار عار نیست. نمک خوردن و نمکدان شکستن امسال شما مهاجران تازه وارد است که جامعه کانادایی رو تهدید می‌‌کند.

Ahmadreza گفت...

آقاي javidcan
اين که کسي بخواهد با مدير کلي شروع کند نشان از آن دارد که ايشان خود را باور دارند و از توانايي کامل در اين خوصوص بر خوردار است.دليلي ندارد که بخاطر تازه وارد بودن ايشان از مشاغل پايين شروع به کار نمايند.تشخيص اين موضوع نيز با شما نيست که مي فرماييد.اين را بايد متخصصان امر در رشته آقاي مهاجر تشخيص دهند.
ولي بهتر بود که شما انتقاد پذير مي بوديد و چند سال زندگي کردن در کانادارا به رخ اين و آن نمي کشديد.

Unknown گفت...

آقای جاویدان سلام
ببینید همه کانادایی ها مالیات سنگین میدن و همه آنها حق استفاده از امکانات دولتی رو دارن چه 1 روز باشه که کانادایی شدن چه 20 سال.
من به شخصه خیلی خوشحال میشم که بدو ورودم بتونم نهایت استفاده رو بکنم. چراکه در ادامه من هم مالیات خواهم داد و خیلی خوشحال تر میشم افراد دیگری بتونن با مالیات های من راحتتر بیان کانادا و از امکاناتی که من استفاده کردم اونها هم استفاده کنن(خصوصا اگه ایرانی باشن).
از طرفی همه دوست دارن تو موقعیت کاری مناسبی که علاقه دارن کار کنن. داشتن شغل مهندسی حق مهاجر عزیز است. من هم دوست دارم اونجا شغلی که اینجا دارم رو ادامه بدم. خود شما هم دوست داشتید و به نظرم تلاش چند ماهه برای پیدا کردن این کار مناسب خیلی هم تحسین برانگیزه.
شما سرمایه دار هستید و بیزینس شخصی می کنید. باید این موضوع رو درک کنید که شما به عنوان یک شهروند حتما باید مالیات بدید. مگه اینکه با اصل مالیات دادن مشکل داشته باشید که اون بحثش جداست.

Mohaj Canada گفت...

من قبلا جواب این آقا رو تو یکی از پستهام به نام "کانادا بدون مهاجر کانادا نیست" دادم و با آمار اداره مهاجرت کانادا گفتم که بدون مهاجرین این آقا باید 4 برابر مالیات بده. ولی حالا که حرف تو کلش فرو نمیره و دست بردار نیست پس یجور دیگه جوابشو میدم.
عزیزم من مغز خر نخوردم که بیام اینجا پیتزا دلیوری کنم سه سال، تا تجربه مهندسی برام محسوب بشه. من تو ایران سرمایه باندازه کافی دارم، هیچیشم نیاوردم اینجا تا امثال تو به نام دلالی هپولی کنید. یکم از سودش همینجا برام بسه. اینجام کار مهندسی پیدا شد میکنم. نشد به عنوان مهندسی که از ایران اومده تعطیلات میخورم و میخوابم کلاسها مورد علاقمو میرم و سینما میرم . حالمو میکنم.مالیاتمو تمامو کمال تو ایران دادم اینجام پیش بیاد میدم. الحمدلله به دلالها و بازاریهایی مثل شما احتیاجی نیست. شما هم سعی کن اینجا صبح تا شب کار کنی و مالیاتتو تا قرون آخر بدی و غر نزنی.روزی رسون خداست.
والسلام

رودابه گفت...

آقای مهندس من اصلا ازدست شما ناراحت نشدم خیلی هم برای خودتون و عقایدتون احترام قائلم . شما و همه ی دوستان صاحب اختیارید که نظراتون رو بگذارید . اگه لحن نوشتنم تند بوده عذرخواهی می کنم . یه حقیقتی رو هم براتون بگم که من در اصل موندم که چی بگم خیلی از دوستان رو به جز وبلاگ خداحافظ تا کانادا زیارت کردم و در اصل همه خانواده های محترم و نرمالی هستند نمی دونم چرا این برخوردها می شه. توی پست بعدی خودم سعی می کنم که کمی این قضیه رو طوری که به کسی برنخوره مطرح کنم. موفق باشید

رودابه گفت...

یه چیزی رو هم خدمت آقای جاوید.. بگم که می گن مهاجران فقط پول دولت رو می گیرند و .....
برای اینکه بدونید به جرات می تونم بگم که 99 درصد از مهاجرائی که وارد کانادا می شن کلی پول با خودشون می یارن و در ابتدای ورودشون تمام پول هاشون رو به قول معروف مثل ریگ خرج می کنن. این به قول شما کمک های دولت که شما منتشو رو سرما می گذارید در اصل اول کار دوبل و سوبل ازمون می گیرن. من یکی که آرزومه سر کار برم ودرآمد همین جا رو توی همین جا خرج کنم. بدونید که هیچ منتی سر مانیست ما در اصل مهمون جیب خودمونیم.

Bye Bye Canada گفت...

سلام مهندس جان

منم روزی چند تا از این دلالا و دوستان متوهم رو دارم که میان فحش میدن. راحت همه رو ا سانسور می‌‌کنم یا متنش رو عوض می‌‌کنم طوری که به دلا خودم بشینه (مثل همین دولت کانادا که همه چیز رو sugar coating می‌‌کنه)!

شما هم سخت نگیر و بدون پته یه عده رو داریم میریزیم روی آب که اینطور جلز و ولز می‌‌کنن.

رودابه خانم، باور کنین منهم خیلی‌ غیر نرمال نیستم :( (حداقل تا ۶ سال پیش که هنوز به کانادا نیومده بودم!).

منهم افتخار آشنای با بیشتر دوستان غیر از وبلاگ‌ها ندارم اما برخلاف خیلی‌‌ها که فقط از ایرانی‌‌ها بدی میگن که کانادایی تر (!) به نظر بیان، اغلب دوستان ایرانی که بنده تو تورنتو دیدم افراد محترمی هستن و اتفاقا خرده شیشه خود کانادایی‌ها خیلی‌ بیشتر هستش.

منتهی چون اوایل ورود به یخستان دوستان با عادت و زبان و حقّه بازی هاش کانادایی هایئ اصیل آشنا نیستن، فکر می‌‌کنند که کانادایی‌ها مثل گل (!) می‌‌مونن و قربون صدقه هر کار حتی غلطشون هم می‌رن.

امیدوارم همه دوستان با وجود همه مشکلات زندگی‌ در کانادا موفق باشند.

خداحافظ كانادا

Unknown گفت...

به بیتا: تقریبا" می تونم بگم که همه کانادا به غیر از ونکوور زمستانی طولانی و سرد دارد. در مورد شهرهای مونترال و تورنتو شنیدم که 1 ماه و اندی از تابستون هم بسیار گرم و شرجی و پر پشه هست.
ونکوور به نسبت همه کانادا هوای ملایمتری دارد و تفاوت دما در تابستان و زمستان خیلی زیاد نیست. تابستان و زمستان در ونکوور کوتاه هست و در ماههای نوامبر و دسامبر معمولا" باران زیادی در ونکوور می بارد. برف خیلی به ندرت می باره ولی پارسال اینجا در ایام کریمس می تونم بگم که حدود یک متر برف بارید که خیلی خیلی این مسئله نادر هست. به طور معمول در زمستان (دسامبر بیشتر) دما ممکن هست که به 1 یا 2 درجه سانتیگراد برسد. در تابستان هوا شرجی نیست. در اواخر ژانویه درختها شروع به جوانه می زنند و از اوائل مارج گلها در می آیند و در ایام نوروز بسیاری از درختها پر شکوفه هست که معمولا" تا نیمه دوم آوریل شهر پر از شکوفه هست. موفق باشید.

Unknown گفت...

به بیتا: راستی یادم رفت بگم که در ونکوور کلا" باران زیاد می باره. مثل بندر پهلوی (انزلی) ایران که بهش می گن شهر باران.

رودابه گفت...

خداحافظ کانادا دوست محتر م منظورم این نبود که شما غیرنرمالید من منظورم این بود که آشنایی نزدیک با شماو خانواده رو نداشتم یعنی زیارتتون نکردم فقط همین البته که شما هم قابل احترامید. موفق باشید

Mohaj Canada گفت...

خوب الحمدلله همه چیز به خیر و خوشی رسید. رودابه خانم از پیام مهربونتون ممنونم.
سونیا جان خیلی خیلی ممنونم که گاهی من یادم میره جواب کسی رو بدم شما لطف میکنید بهتر از من جواب میدین.
از ناصر، بیتا، مهربانو، احمدرضا هم تشکر میکنم.
آره ناصر جان متاسفانه حدود 50% ایرانیها میان اینجا و بلافاصله میرن به ایالتها دیگه. چون از اول قصدشون رفتن بوده. اینو دولت کبک هم میدونه.
بای بای جان با این متنی که برا رودابه خانم نوشتی دلم کباب شد. ;)

Unknown گفت...

والا اینجور که سونیا خانم از ونکوور تعریف کردن منم مشتاق شدم برم ...

Unknown گفت...

سلام ناصر
من خودم ونکوور رو خیلی دوست دارم ولی راستش شهر مونترال هم خیلی شهر باحالی هست. من از تورنتو زیاد خوشم نیومد. البته هر جا آدم کار و زندگی کنه یواش یواش توش جا میوفته. ما اول رفتیم استان آلبرتا شهر ادمونتون و 3 ماه موندیم و بعد تصمیم گرفتیم بیاییم ونکوور. راستش من و شوهرم خیلی اهل پیاده روی هستیم و این امکان توی یک شهر سرد نیست و شوهرم هم خیلی اهل کوهنوردی هست که این امکان تو ونکوور وجود داره. کل" لایف استایل تو ونکوور خیلی راحت تر و اسپرت هست به قول ما ایرانی ها و اون زندگی بدو بدو امریکای شمالی هنوز زیاد توش راه پیدا نکرده. من این زندگی بدو بدو رو توی تورنتو خیلی شدید دیدم. خوب و خوش باشید هر جا که هستید.

Unknown گفت...

سونیا خانم خیلی ممنونم.

راستش من خیلی سرمایی هستم. میدونم که تو مونترال میمیرم از سرما. جدا این جور که همه دوستان تعریف میکنن "یخستان" نام برازنده ایه. ولی دلایل زیادی برای وارد شدن به اونجا دارم که مطمئنم این دلایل تا حد زیادی گرمم میکنه.

Unknown گفت...

هوا می گن خیلی سرده ولی مطمئنا" شما نمی میرید. چون معمولا" شما اونقدر بیرون نخواهید موند که بمیرید. حالا از شوخی گذشته - هوا در کانادا به نسبت سالهای پیش خیلی گرم تر شده. مردم مونترال و حال و هوای اونجا به نظرم خیلی زنده و پر شور آمد. مردم فرانسوی زبان در مجموع خیلی گرمتر از انگلیسی ها هستند ولی بعضی هاشون بعد جوری نژاد پرست هستند و حتی سایه انگلیسی ها رو با تیر می زنند. شهر تقریبا" به دو بخش شرق و غرب - فرانسوی ها و انگلیسی ها تقسیم شده. درسته این آقای مهاجر؟