شنیدم دفتر مهاجرت سفارت کانادا در دمشق فعلا تعطیل شده و کارهاش قراره به کشورهای دیگه ارجاع بشه. یاد خودمون افتادم سالها پیش زمانی که میخواستیم مهاجرت کنیم، کارهای مهاجرت استان کبک در سفارت کانادا در تهران انجام میگرفت. زمانی که اپلای کردیم به ما گفته شد از یکسال تا حداکثر یکسال و نیم به مصاحبه دعوت میشید و روال کار هم همینطور بود. ولی از شانس بد، زمان اپلای کردن ما مقارن شد با مرگ خانم زهرا کاظمی که اوضاع بین کانادا و ایران تیره و تار شد و به ما گفته شد بخش مهاجرت سفارت کانادا در تهران تعطیل و به دمشق منتقل شده. خلاصه این یکسال برای ما به سه سال تبدیل شد و بعد از سه سال وقتی نامه سفارت برای دعوت به مصاحبه رسید ما گفتیم منتظر پسر دوممون هستیم و نمیتونیم بیاییم، اونها هم مصاحبه رو یکسال دیگه تاخیر انداختن و شد چهار سال، بعد از مصاحبه دقیقا یکسال طول کشید تا مدیکال بیاد و بعد از مدیکال هم سه ماه تا ویزا و بعدش دوباره ما یکسری کار انجام نشده داشتیم و تا انجامش بدیم هشت نه ماه دیگه طول کشید. خلاصه این یکسال و نیم برای ما از زمان اپلای تا وقتی که لاند کردیم در سرزمین کانادا بیش از شش سال طول کشید و در طی این مدت هم صاحب دو پسر شدیم.
به گذشته که نگاه میکنم کمی خنده داره، همه هدفها کانادا بود، کارها متوقف شده بود برای کانادا.
زمانی که خونه در ایران ارزون بود یعنی نه سال پیش ما با پولی که داشتیم میتونستیم بهترین خونه رو بخریم ولی نخریدیم چون گفتیم میخوایم بریم کانادا و پول نیاز داریم. همون خونه که نخریدیم بعد دو سال شد پنج برابر قیمت ولی ما هنوز همون پول رو داشتیم و کانادا هم نرفته بودیم. کارهای شرکتم رو کم کم تعطیل کردم. قراردهام رو دیگه تمدید نکردم. یادم میاد شهرداری به من گفت: همه سرودست میشکنن که تو مناقصه برنده شن و این قراردادو بگیرن و شما داری از 4 ماه پیش به ما میگی من بعد از دو سال دیگه تمدید نمیکنم؟ گفتم آقا نمیخوام تمدید کنم کس دیگه رو پیدا کنید.
تو کلاس فرانسه همه عشقشون این بود که مصاحبه کانادا قبول شن و آخرین درجه موفقیت براشون همین بود.
حالا کانادا هستیم و به گذشته که نگاه میکنیم همه اون کارها و استرسها، شوخی بیش نبود فقط و فقط برای اینکه دوباره از صفر شروع کنیم.
به گذشته که نگاه میکنم کمی خنده داره، همه هدفها کانادا بود، کارها متوقف شده بود برای کانادا.
زمانی که خونه در ایران ارزون بود یعنی نه سال پیش ما با پولی که داشتیم میتونستیم بهترین خونه رو بخریم ولی نخریدیم چون گفتیم میخوایم بریم کانادا و پول نیاز داریم. همون خونه که نخریدیم بعد دو سال شد پنج برابر قیمت ولی ما هنوز همون پول رو داشتیم و کانادا هم نرفته بودیم. کارهای شرکتم رو کم کم تعطیل کردم. قراردهام رو دیگه تمدید نکردم. یادم میاد شهرداری به من گفت: همه سرودست میشکنن که تو مناقصه برنده شن و این قراردادو بگیرن و شما داری از 4 ماه پیش به ما میگی من بعد از دو سال دیگه تمدید نمیکنم؟ گفتم آقا نمیخوام تمدید کنم کس دیگه رو پیدا کنید.
تو کلاس فرانسه همه عشقشون این بود که مصاحبه کانادا قبول شن و آخرین درجه موفقیت براشون همین بود.
حالا کانادا هستیم و به گذشته که نگاه میکنیم همه اون کارها و استرسها، شوخی بیش نبود فقط و فقط برای اینکه دوباره از صفر شروع کنیم.
۱۴ نظر:
سلام .به نظر من این طبیعیه که همه زندگی ادم معطوف به اینده ای می شه که دوست داریش وبراش ارزوها داری . یک سوال صادقانه ایابه طور کل نمی ارزید اون انتظارهایا فکر می کنی می شد بهتر برنامه ریزی کرد اگه جوابتون دومی باشه این طبیعیه چون ما هروقت به گذشته فکر میکنیم کلی به عملکردمون ایراد وارد می کنیم ولی واقعیت اینه که اون زمان شما بهترین کاری انجام می دادی که فکر می کردی
بدترین کار همین انجام ندادن هیچ کار به امید مهاجرت است
من یکی که خیلی پشیمونم از این کار
بازی عجیبیه
سلام
و این دقیقا نشون میده فکری که بیش از ده ساله تو ذهنمه درسته
در کنار کلی درس بیفایده برای همه دانش آموزها و دانش جوها و درسهایی ریاضی که برای اکثریت محصلین بی فایده بوده، درسهایی مثل بازرگانی و نظایر اون از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و هست.
اما کحا است کسی در این مجموعه که دلش برای ایران و مردمش بسوزه
سلام
من دقیقا می فهمم چی می گید . ما الان بچه دار نمی شیم و خونه مون را بزرگتر نمی کنیم و ناشینمون را صفر نمی کنیم به همین دلایل مزخرف . عمرمون تباه می شه و گیر افتادیم
ممنون از این پست خوبتون.بسیار واقعی است.همه آدمها به دنبال زندگی بهتر هستن و دنبال زندگی بهتری در دور دست ها می گردند.
من هم مثل شما مهندس برق هستم.نمی دونم توی این فرصت که سفارت تعطیل شده چه تصمیم می خوان بگیرن.فقط دارم از این فرصت برای یادگرفتن فرانسه استفاده می کنم.
وقتی آدم مقایسه میکنه با مهاجر چینی که چهار یا شش ماه فرایند مهاجرتشون طول کشیده، خوب به فکر فرو میره.
بله باید از صفر شروع کرد ...
مهاجرت فقط عمر انسان را نابود میکند برای اینکه عاشق زندگی خارج از ایران هستیم ایکاش به جای امریکا و کانادا فقط 10 درصد کشور خودمان را دوست داشتیم
دكي جون، اين دفعه بدجوري زدي تو خال. واقعا دسستت درد نكنه با اين پستت. اين فكريه كه منو هم داره مدتها آزار ميده. حيف اين عمر كه مدتهاست به خاطر مساله مهجرت تلف شده و مارا از زندگي در مقايسه با زندگي ديگران عقب انداخته.
خیلی عمیق بود نگاهت رفتم باهاش.....
سلام مهندس
ما بالاخره اومدیم مونترئال اومدم یه سوال بپرسم که این پستتون منون تحت تاثیر قرار داد می خواستم بگم هزینه ای که پرداخت کردید برای بدست آوردن آرامش بوده تا در سایه اون بتونید به زندگیتون ادامه بدید اگه میدونستید ایران از اون روزی که شما ترکش کردید تا چند روز پیش که من اومدم چقدر شرایطش سختتر شده مطمئن باشید که به اون کارهایی که انجام دادید دیگه نمی گفتید شوخی
شاد باشید
be nzare man mohajerat kheyli khube ama bayad bebini be che gheymat?
سلام ، اگه ممکن ه و وقت اجازه میده واستون یه مقدار در باره اجاره خونه بگید ، مناطق ، قیمت ها واز همه مهمتر تجربه خودتون بعد از این یک سال اقامت (تو پست ای قدیم واسه اجاره نوشته بودین میخوام بدونم آیا چیز جدیدی هست که دونشتنش به امثال من که تا چند ماه دیگه میایم کمک کنه؟
سلام مهندس
یادمه یه بار درباره اجناس الکتریکی که به علت نقصهای فنی جزئی به کمپانی برگردونده و تعمیر میشن نوشته بودید هر چی توی وبلاگتون رو گشتم پیداش نکردم میتونید به من بگید با چه اصطلاحی باید در باره اونها سرچ کنم؟
مرسی
ارسال یک نظر