۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

برای خیلیها کانادا میتونه جهنم باشه


این پست رو نوشتم چون باید مینوشتم. ببینید من خیلی چیزها ازینجا نوشتم، خیلی هم از بعضی مسائل اینجا تعریف کردم، ولی این دلیل نمیشه که مشکلات هم در اینجا وجود نداره. من تمام تعریفی که ازینجا کردم فقط و فقط حول یک چیز میگرده و اون قانونمندی و نظم در اینجاست. اونهم در مقایسه با مملکت ما چون من هیچ جای این دنیا رو جز ایران و کانادا ندیدم. تازه همینجا هم تازه واردم و خیلی مونده تا جا بیفتم.
خود من هم دارم سعی میکنم تا اینجا موفق بشم. شاید هم نشم. بهرحال دارم سعیمو میکنم. ولی بدونید از صبح تا شب ساعت 9 یا 10 خونه نیستم. گاهی ناامید میشم گاهی امیدوار میشم گاهی دلم برا اونور تنگ میشه گاهی میگم خوب شد اومدم. بهرحال هیچ چیز قطعی نیست.
خوب بنابراین اگه اونجا کارمند هستید و صبح میرید سر کار پاتونو میگذارید رو پاتون ساعت 2 برمیگردید خونتون، مرخصیتون سر وقته، حقوق پاداشتون هم کم یا زیاد میرسه، اگه اینور بیایید اولین کاری که میکنید میفتید به جون زنتون که اینجا چه جهنمیه که منو آوردی. اینجا کارفرما به محض اینکه ببینه اگه فلانی رو بیاره به اندازه یک نخود بیشتر از شما براش سود داره، تردید نمیکنه. عذاب وجدان هم نمیگیره. عیدی و مرخصی و پاداش و سنوات خدمتی و هزار مکافات دیگه هم مث ایران نداره که به خاطر پرداخت اونها هم که شده در اخراج تردید کنه. مرخصی استحقاقی دراینجا ماهی یکروزه. بقیش بدون حقوقه. هر ماه باید بیلان کاری بدید و این بیلان با کار ماه گذشته شما و کارمندان همتراز شما مقایسه میشه.
بعض چیزهارو تا اینور نیاین نمیتونید درک کنید و وقتی درک میکنید دیگه راهی برای برگشت ندارید. خیلیها هستند ایران برای خودشون کاره ای بودند و بدون مشکل درآمد بالایی داشتند و اومدند اینور و نتونستند کار در همون رده ای که تو ایران داشتند پیدا کنند چون تخصصشون کاذب بود و اینجا کاری بهتر از راننده تاکسی براشون گیر نیومده. کسی هم که حوصلشو داره و کار مورد علاقشو بعد از مدتها کلاس رفتن و مدارک مختلف گرفتن پیدا میکنه باید برای نگهداشتنش بجنگه، مگه اینکه تو کار خودش خیلی خبره باشه و کمتر کسی تخصص این شخص رو داشته باشه. دانشگاههای اینجا هم برخلاف دانشگاههای ایران وارد شدن آسونه ولی خارج شدن چندان آسون نیست. تازه بعد از فارغ التحصیلی هم باز معلوم نیست کی کار پیدا بشه و چطور پیدا بشه.  خلاصه زندگی دراینجا هم هزار دنگ و فنگ خودشو داره.
از نظر خدمات درمانی، مثل ایران نیست زنگ بزنید از یک متخصص سریع وقت بگیرید و سر ساعت برید ببیندتون. اگه مریض بشید خدای نکرده ، ساعتها باید در صف مراکز درمانی معطل بمونید تا دکتر شما رو ببینه و احیانا دارویی بده. چون خدمات پزشکی رایگانه ولی باندازه کافی پزشک و پرستار ندارند و قانونشون هم اجازه نمیده باسونی از کشورهای دیگه وارد کنند. یک دندون درد بگیرید و خدای نکرده کار به عصب کشی برسه هزینش هم به 1000 دلار میرسه. چشم پزشک برای یک معاینه برای عینک کلی پول میگیره چون برای افراد بالغ دندون و چشم جزو بیمه معمول نیستند. اگه رفتید یک مرکز درمانی و دیدید یکی 4 ساعت با دست شکسته و درد زیاد اونجا نشسته تا نوبتش برسه و دستشو گچ بگیرند تعجب نمیکنید.
اینجا دولت اجازه نمیده الکی پول جمع کنید، حساب تک تک دلارهایی که تو حسابهاتون دارین رو داره. باید مالیات همه رو تا آخر پرداخته باشید. جدیدا یک راه تنفسی رو باز کرده و تحت حساب TFSA اجازه میده هر کس تا سقف 5000 دلار در سال بدون اونکه به دولت جواب پس بده پولشو ذخیره کنه ولی اونهم با اطلاع دولت در حساب مخصوصی که دولت با اون حساب کار کنه.
50 دلار به هر دلیل جریمه شدی؟  بیخود کرده جریمه کرده؟ نمیخوای بدی؟ خوب نده. دولت مث ایران هر روز برات اطلاعیه و اخطار و تشویق نمیفرسته که بیا جریمتو بده. ماه بعد میشه 250 دلار، ماه بعد میشه 500 دلار بعد یکدفعه میبینی ای دل غافل از یکی از حسابهات 2000 دلار کم شده؟ تازه تا چندیدن سال این مسئله بعنوان سابقه بد در پرونده شما میمونه و شرکتهای بیمه با شما دوبل و سوبل حساب خواهند کرد، حالا باز دفعه دیگه جریمه شدی بگو بیخود کرده جریمه کرده.
خلاصه برای کسی که ایران بدون عرق جبین پول درمیاره یا بدون اینکه کار خاصی بکنه به اداره میره و ظهر هم خونه است و تازه آخر ماه هم غر میزنه این چه حقوقیه بهم میدن، کانادا جز جهنم نیست.

۵ نظر:

Unknown گفت...

مهاجر عزیز مطلب جالبی نوشتی ولی من تا حالا ندیدم او ایران دولت برات اطلاعیه و اخطار و تشویق بفرسته!!!!

کمال گفت...

با سلام. وبلاگ بسیار جالبی دارید. من هم دارم اقامت می گیرم و میام کانادا. می خوام بدونم به نظر شما اگه آدم بخواد از اول یه رشته تحصیلی و کاری رو شروع کنه بهتره یا اینکه همون رشته خودت رو اونجا ادامه بدی بهتره. من 30 ساله ام و فوق لیسانس مدیریت دارم. از لطفتون ممنون میشم اگه یه پست مفصل هم در مورد ادامه تحصیل و کار کردن در کانادا بنویسید.
کمال

ناشناس گفت...

سلام
پس چرا شما درباره یکی از پست های رودابه اونقدر خشن و بد اخلاق شده بودی وقتی خودت هم الان داری عین همون پست رو اینجا می زاری؟؟؟؟؟

Mohaj Canada گفت...

سعید: حتما اطلاعیه های دولت ایران رو راجع به بخشودگی جرائم مالیاتی و جرائم و عوارض نوسازی و جریمه های دیگه میبینید. جریمه منظور فقط جریمه اتومبیل نیست، هر چند اونم لیست رو میبرید میگید اشتباهه و یک خط دور چند تاش میکشن و حذفش میکنن.
-------------
کمال: من حداقل پنج تا پست راجع به مسائلی که شما گفتید دارم.
------------
ناشناس:
به همون دلیل که شما اونجا فهمیدی من اونجا خشن و بداخلاق شدم ولی من اینجا نفهمیدم چه دلیلی داره شما ناشناس این متن رو نوشتی؟ در ضمن این مقایسه نشون میده، منظور منو از این پست نگرفتی ولی کسانی که این پست درموردشونه گرفتن.اگه متوجه شده باشی، من در هر پستم گروه خاصی رو نشونه میگیرم و شما هم بعد از هزاران تعریف و تمجید که ازینجا کردم بصورت ناشناس گیر دادی به این مطلب، اینارو گفتم که بگم از متنهای ناشناس خوشم نمیاد دفعه دیگه اسم بنویس اینطوری از نظر من شجاعتری , تازه منهم اونجوری سربالا بهت جواب نمیدم.

ناشناس گفت...

سلام . ممنون از اطلاعاتی که می دهید .یک سوال داشتم ایا می شود دواپارتمان کوچک خرید. یکی واسه زندگی و روی اجاره بهای دومی بعنوان درامد حساب کرد ؟
در ایران این روش تا حدودی مرسوم است.