۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

زمستان و تعطیلات







امروز بعد از ناهار برنامه بازدید از یکی از موزه ها و کلیساهای مهم اینجارو داشتیم. اسمش الان یادم نیست. بد نبود به یکبار دیدنش میارزید. چیزی که مهم بود این بود که من امروز کانادا رو احساس کردم، هوا صاف و آفتابی بود دما هم حدود 11 درجه زیر صفر بود ولی باد که میومد سوز عجیبی داشت و اگه لباس درستی نداشتی تحمل سخت میشد. من به شوخی بهشون میگفتم سرما، سرما که میگین اینه؟ بهم گفتن حالا بخواب شب درازه تا منهای 30 مونده هنوز. ولی خوب اینم برای خودش قشنگه، در ضمن خداییش کاپشنی که از اینجا خریدم خیلی خوبه و گرمه ، 100 دلار بابتش پول دادم ولی مطمئنم اگه ایران بود دو برابر اینو میدادم و باز یک چیز در ظاهر قشنگ و آشغال چینی میگرفتم، همین که خریدم هم چینیه ولی فرقش اینه که در اینجا سیستمهای استانداردی هست که که اگه چین بخواد چیزی رو صادر کنه به اینجا باید همه تستهارو بده برا همین داخل کاپشن رو که باز میکنی چندین آمار و عدد نوشته مثلا تا چه اندازه رطوبت و چه دمایی رو میتونه تحمل کنه، برا همین جنسا خوب میاد اینجا و جنسا آشغال میره کشورهای بدون نظارتی مثل ایران، البته همینجا هم اگه حواست نباشه جنس آشغال هم هست ولی خوبیش اینه که بدون سوال جنس رو پس میگیرند اگه هم مصرف شده باشه باز هم با کمی توضیح به سادگی پس میگیرند برا همین جنسا اشغال بطور اتوماتیک از رده خارج میشن. حدود سه روز پیش برا اولین بار امسال دو شب اینجا برف جدی بارید و حدود 20 سانت رو زمین نشست.
اینجا معمولا بچه ها کنجکاون و هر از چند وقتی میرن پهلو هم میشینن و درمورد کشورشون و فرهنگشون با هم صحبت میکنن. چیزی که هست اینه که با توجه به اینکه همشون مسیحی هستن و همگی یا از اروپای شرقی یا آمریکای جنوبی اومدن اطلاعاتشون از هم زیاده ولی بیشتر کنجکاویشون درمورد ما دو تا ایرانی هست که از ایران اومدیم. ما اینجا نه فقط مهاجر هستیم بلکه باید بعنوان نماینده کشورمون و نماینده اسلام گاهی برای اینها توضیحاتی بدیم. بچه های اروپای شرقی از ما بیشتر میدونن ولی همونها هم بیشتر دراین حد میدونن که چقدر غذاهای ایرانی خوشمزه هستن. این دخترهاشون کنجکاوترن. من هر وقت غذا میبرم باید قبل از خوردن بهشون بگم چی میخورم و از چی درست شده. تو کلیسا از این که میدیدن من هم مث خودشون به حضرت عیسی و حضرت مریم احترام میگذارم تعجب کردن. گفتن مگه تو مسلمان نیستی؟ گفتم چرا ولی بودایی که نیستم، دین من هم مث دین شما خداییه و بهدنبال دین شما اومده، حضرت عیسی پیغمبر من هم هست، ولی علاوه بر اون ما یک پیغمبر مخصوص دین اسلام داریم. بعد بهشون گفتم که در کتاب دینی ما خدا توضیح داده که حضرت عیسی به صلیب کشیده نشده، بلکه یکی دیگه اشتباها جای اون به صلیب کشیده شد و حضرت عیسی مخفی شد و هنوز زنده است و یکروزی دوباره خواهد اومد. خیلی براشون جالب بود به حدی که اگه همون موقع یک کتاب 300 صفحه ای دراین مورد با خودم میبردم مطمئنا میبردن و تا آخرشو میخوندن. و خیلی جالبتر اینکه برخلاف ذهنیتی که از اسلام دارند ما دین اینها رو قبول داریم و بهشون احترام میگذاریم. البته بهشون هم توضیح دادم که باید بین دین اسلام و عده ای ابله افراطی بی سواد فرق بگذارند.
چیزی که برای من اینجا جالبه اینه که، اینجا به سادگی درمورد چیزی اظهار نظر نمیکنند ولی در مورد کلیسا خیلی راحت میگن که مردم بکجورایی زده شدن. خودشون میگن هروقت به مذهبیون فرصتی داده شد که رهبری جامعه رو بعهده بگیرند ازتوش موفق بیرون نیومدن و به نام دین مردم رو تحت فشار گذاشتند برای همین هم مردم دل خوشی ندارند و کلیساهاشون به شدت خلوته.
آخرین بار که مذهبیون در اینجا سیستم رو در دست داشتند همین اواخر تا حدود سال 1963 بود که علاوه بر فشار حکومت بر روی مردم، زنها از طبیعی ترین حقوق خودشون محروم بودن. برای مثال اگه زنی مریض میشد و نیاز به بیمارستان پیدا میکرد تا شوهرش اجازه نمیداد بیمارستان اونو پذیرش نمیکرد. مدارس و سیستم آموزشی در دست کلیسا بود. سیستم درمانی هم در دست کلیسا بود و حقوق طبیعی مردم و مخصوصا زنان رو با برداشت غلط از دین از اونا گرفته بودن. بعد از این سالها و تغییر نخست وزیر، یک دورانی شروع میشه که خودشون اسمشو گذاشتن انقلاب آرام و طی این انقلاب علاوه بر پیشرفت مملکت و ساختن کارخانه ها و امکانات راحتتر برای مردم، سرزمین رو از دست مذهبیون آرام آرام خارج میکنن و مذهبیون فقط در حوزه کلیسا حق مدیریت دارند.
خلاصه بد نیست. آخر هفته دیگه دانشگاه جشن نوئل گرفته و همه دعوتن. بعدش به مدت دو هفته کلاس تعطیله. از حالا غمم گرفته چیکار کنم. به بچه ها گفتم بیایین گروههای 6 نفری بشیم و دو سه روز بریم مسافرت. اینجوری هم خوش میگذره هم همه چی سرشکن میشه، میریم یک خونه سه اتاقه مبله برا سه روز از اینترنت پیدا میکنیم و میریم مثلا تورونتو همه استقبال کردن. من خودم اینجوری خیلی دوست دارم. با گروه به آدم خوش میگذره، همینجوریشم هر جا با هم میریم کلی میگیم میخندیم و خوش میگذره. یک فکر دیگه هم کوباست، با توجه به اینکه کشور ارزونیه، جاهای دیدنی زیادی داره و مهمتر ازینکه گرمه. خود کبکیها که زمستون ولشون کنی فلوریدا کنار دریا هستن، برا اینکه هم نزدیکه و هم گرمه ولی فعلا برای ما کمی گرونه.

۱۲ نظر:

shadi گفت...

خوبه كه خوش ميگذره ولي خيلي عجيبه يعني شما دوست داريد تعطيلات بدون زن و بچه تون و با دوستاتون بريد مسافرت . مگه ميشه ؟

Mohaj Canada گفت...

مگه کسی که با دوستاش میره زن و بچه شو نباید با خودش ببره؟ این ازون حرفا بود هااا

shadi گفت...

خوب ببخشيد آخه هيچ جا صحبتي ازشون نكرديد اينجوري به ذهنم رسيد

Bye Bye Canada گفت...

سلام مهندس، خوش بگذره.

میگم هنوز زمستون نشده دلت برای یه چیکه گرما تنگ شده :)

خداحافظ کانادا

Ali Movadin گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
Ali Movadin گفت...

مرسی از عکسای بسیار زیبا با رزولوشن نسبتا بالا. مخصوصا اون عکسی که گرافیتی های رو دیوار رو نشون می ده خیلی جالبه.

Unknown گفت...

برين ونکوور

Unknown گفت...

سلام
علاوه بر گرون بودن فلوریدا مگه یه ایرانی با پاس ایرانی از خاک کانادا میتونه وارد آمریکا بشه؟
در ضمن من دو تا سوال تو تاپیک J'y pense ازتون پرسیده بودم

Mohaj Canada گفت...

قدیمی جان اینجا کنسولگری داره آمریکا، اگه مقیم باشی کافیه وقت بگیری و بری شاید کلا نیم ساعت طول بکشه ویزا. برا کشورا دیگه هم همینطور.
در مورد خونه در اینجا من 3 تا پست در این زمینه نوشتم که چطور میشه خونه گرفت. بهرحال باید به طرف پول بدی اگه ندیده و نشناخته اعتماد داری بهش خوب چرا که نه؟
اون کلمات هم برای سرچ اینجین هستن.

Bye Bye Canada گفت...

مهندس نیم ساعت یا یک هفته شاید مصاحبه ویزا طول بکشه اما صدورش ۲ هفته تا ۲ ماه می‌‌تونه طول بکشه، بخصوص تو فصل الان که همه سعی‌ میکن از این آب و هوا فرار کنن و تقاضا برای ویزا زیاده.

تو سایت کنسولگری میزان انتظار رو نوشته. موفق باشی‌.

خداحافظ كانادا

neli-basi گفت...

سلام اير كاناداي عزيز.خيلي وقته خواننده وبلاگ و پستاتون هستم.ولي در گذاشتن كامنت مشكل دارم و با دادن اسم و نام وبلاگ كامنت رو نمي تونم ثت كنم.براي همين تو google اكانت درست كردم.نمي دونم راه ديگه اي هم داره يا نه.
از برخورد بداون خانموي كه تو اداره كار با شما صحبت كرد خيلي ناراحت شدم اما هيچ چيز نبايد جلوي پيشرفت و موفقيت شما رو بگيره.اميدوارم موفق و مويد باشي

Mohaj Canada گفت...

آره علی جان گرافیتی ها اینجام هستن.
نلی و باسی عزیز ممنون ازین که پیام گذاشتید. منم صبرم زیاده اشکالی نداره.