۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

پیام آخر از سرزمين مادری

خوب فکر کنم اين آخرين پست من از سرزمين مادری باشه.
تقريبا همه اساسیه خونه و ماشین رو فروختیم و اونایی که مونده جعبه کردیم که بگذاریم خونه مادر خانومم.
هفت هشت تایی چمدون هم هست که هی وسایل توشونو جابجا میکنیم و وزن میکنیم که بیشتر از 23 کیلو نشن.
این کامپوتر من هم امروز باید تعطیل شه و بره تو انبار.
ما موندیمو چند تا جعبه و چمدون و کلی خاطره در مغز و در هارد و گذشته تار و آینده نامعلوم .
کندن ریشه ها سخته و معلوم نیست که این ریشه ها در جای دیگه بگیرن یا نه.
وقتی تنها میشم به این فکر میکنم اصلا چرا دارم میرم؟ چرا باید از وابستگانم جدا شم؟ این چه اجباریه؟ کی و چی منو اجبار کردن؟
به زور واسه خودم جوابهایی پيدا میکنم؟؟
واسه آینده بهتر؟؟ خوب مگه من در اینجا آینده خرابی خواهم داشت؟ چی باعث شده آینده من اینجا خراب بشه؟
واسه ایجاد حق انتخاب و آزادی برا بچه هام؟؟ خوب مگه بچه های من اینجا حق انتخاب ندارن؟؟ چی و کی باعث شده اینجا آزادی نداشته باشن؟
نمیدونم شاید اینها بهانه های الکی باشن واسه رفتن. بهرحال هرچی که خدا بخواد همون میشه؟ حتی این جمله رو هم قبول ندارم و اینطور تصحیح میکنم که فقط خدا میدونه چی قراره سر ما بیاد و ایشالا کمکمون کنه.
من حسودی بچه های خودمو میکنم. اونها با پدر و مادرشون میرن ولی من باید پدرو مادرمو بگذارمو برم. اشک تو چشام جمع میشه.
قبل از رفتن غم غریبی اومده سراغم.
برامون دعا کنید.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

i request the best wishes for you and your family
successful is behind the seas

حميد گفت...

سلام
اصلا نگران نباش
شاد باش
و خوشحال اگه تو وبلاگها بيشتر پيغام بذاري باهات آشنا ميشن بهت سر ميزنن بهتره
موفق باشيد

نیلوفر گفت...

سلام مهاجر عزیز.خدا به همراهتون.شک به دلتون راه ندید و با اطمینان و دیدی باز و مثبت پیش برید.انشالله موفق می شید.

ناشناس گفت...

سلام آق مهندس
اصلا نگران نباش بهت خوش ميگذره
مگه ممکنه برقيها کم بيارن
راستي براي کار چيکار کردي
جايي سرچ کردي
جواب يادت نره
باي

ناشناس گفت...

مینا

سلام. بهترین تصمیم رو برای زندگیت گرفتی چون اینطور خواستی. پس مطمئن باش که دو ، سه، چهار، و ده سال دیگه هم که اینجا بمونی باز به همین جا و همین تصمیم میرسی.

موفق باشید و خیر پیش

سيمين گفت...

سلام بالاخره كسي پيدا شد كه مثل من فكر كنه منم كه تنها ميشم همين سئوالات را از خودم مي كنم كه چه اجباريه در رفتن كه در ماندن نيست. مگه قرار است كه اينده من خراب شود منكه دارم اينجا روز بروز موفق مي شوم........اميدوارم همگي شاد باشيم.