۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

کانادا خوبه یا بد؟

دوست دارم کمی جدی باهاتون حرف بزنم.
سوال همه اینه تو ایران، آخرش کانادا کشور خوبیه بر زندگی، راحته؟ کشور سختیه؟ آخرش چطوریه؟
من میگم کانادا کشوریه مثل همه کشورهای دیگه با این فرق که منظمه و قانون منده. اینکه خوبه، راحته یا چطوریه به من و شما بستگی داره. بعضی ها میگن خوبه چون به مهاجرها ماهانه کمک میکنه.
بعضی ها میگن خوبه چون قشنگه.
بعضی ها میگن بده چون زمستونا سختی داره،چون مالیاتهای سنگینی داره. چون قیمت برخی اقلام اساسی بالاست.
من نه میگم خوبه نه میگم بده. من اومدم اینجا کار پیدا کنم و بعد به فکر پیاده سازی زندگیم بر اساس درآمدم باشم. من الان فقط مسائلی رو که برام اتفاق افتاده و احساسم رو مینویسم که بعنوان یک شخصی که تازه اومده و باید 4 سر عائله رو اینجا نون بده احساس منو بدونید. من هنوز به خودم تا اینجا کار پیدا نکرده باشم حق نمیدم بگم اینجا بده یا خوبه.
دوستی دارم الان یکساله اومده اینجا، با خانومش و بچه هم نداره. هر وقت از ایران زنگ میزدم بهش میگفت دارم کلاس زبان میرم. میگفتم خوب کار؟ میگفت عجله نکن شب درازه. الان بعد یکسال که خودم اومدم ازش پرسیدم چیکار میکنی؟ گفت تو دانشگاه مونترال پذیرش با بورس و وام گرفتم ادامه تحصیل بدم. گفتم خوب من چیکار کنم؟ میگه تو عجله نکن. از هوا استفاده کن. گردش کن. کلاس زبان برو، ریلاکس باش اصلا عجله نکن؟ خوب اگه عجله نکنم بگردم. خوب از ایران تور میگرفتم میرفتم دبی،یونان و جاهای دیگه.
خوب عجله نکنم که بعد یکسال پولم تموم میشه میشم مث تو باید دربدر بیفتم دنبال یک لقمه نون گدایی از دولت. یا برم دوباره دانشجو شم 4 5 سال دکتری یا فوق بخونم بعد هم فک و فامیل زنگ زدن با افتخار بگم من دارم در کانادا ادامه تحصیل میدم بعد یکسال علافی؟؟؟
بیشتر ایرانیها مهاجر اینجا این عاقبتشونه....
من نمیخوام آخرش به من فشار بیاد. پس بذار اولش بیاد اگه پشیمون شدم زود برگردم نه اینکه جرئت برگشتن رو هم از دست بدم.
من الان نزدیک یک ماهه اومدم، فشارو گذاشتم برا کار. از همین الان حواسمو پرت کنم و به چیزایی که قراره بعدا سرم بیاد فکر نکنم حتما سرم میاد. مثل خیلیا دیگه.
اینکه وبلاگ میخونید خوبه ولی به مطالب وبلاگ با در نظر گرفتن نویسندش نگاه کنید.
میرین وبلاگ "کاناداجون" رو میخونید میگید کانادا خوبه. کاناداجون اینجا کار ثابت داره، اونم سختیهاشو کشیده ولی شانس و تجربه کاریش و زبانش باهاش یار بوده و اینجا 3 ماهه کار پیدا کرده. شاید اونم اوائلش احساس منو شمارو داشته. الانم رو مبل خونش راحت میشینه و برا ریلاکسیشن هم که شده از کانادا براتون مینویسه و از خوندن نوشته ها شما لذت میبره.اول برا دل خودش بعد برا شما.
یا خداحافظ کانادا رو میخونید نوشته بده. خوب اونم با توجه به شرائط خودش اون قضیه رو نوشته و هیچکدوم بیجا ننوشتن ولی ما نمیتونیم با نظر اونها نظر بدیم.
سوال مهمی که شما باید بپرسید اینه که کانادا برای "من" خوبه یا بد؟
به جرئت میگم خیلی از ایرانیها مهاجر اینجا کار درست و حسابی ندارند. و خیلیاشون برای اینکه از کلمه بیکار فرار کنند رفتن و کلمه دانشجو رو برا خودشون انتخاب کردن. چون اینجا ادامه تحصیل بسیار راحته. از ایران پذیرش سخته ولی وقتی مقیم میشین راحته.
ولی من اینجا نیومدم که بخور و نمیر دانشگاه یا دولت رو بگیرم و روز بگردم و شب برگردم تو "استدیو" زندگی کنم و همش بگردم دنبال فروشگاههای ارزون قیمت و ... بعد شب پز بدم تو وبلاگم کانادا خوبه به به. یا بده نیاید.
اگه وضع کسی اینجا بعد یکسال اینه؟؟؟ خوب میگم اگه برگرده ایران جسارت و شجاعت خوبی از خودش نشون داده.
من هم برا خودم زمان گذاشتم. اونور هم به اندازه کافی پول گذاشتم و کار هم برام پیدا میشه انشاالله. برا یکسال محدود برا خودم و خانوادم پول آوردم پس باید ملاحظه کنم و همین منو پوش میکنه که برم دنبال کار بگردم. ولی وقت اینو که فعلا 3 یا 4 ماه استراحت کنم بعد ببینم چی میشه ندارم. البته اینم قبول دارم که دارم بیش از حد به خودم سخت میگیرم و کمی باید ریلاکستر باشم که متاسفانه اینهم به علت ساختار وجودیمه. سرتونو درد نیارم و نتیجه گیری کنیم.
نپرسید کانادا خوبه یا بد. بپرسید برا من خوبه یا بد؟

۳۳ نظر:

ناشناس گفت...

مرسی که مینویسید.
تو رو خدا تا کار پیدا نکده اید و وقت دارید هر روز از همه چی برامون بنویسید.ما نوشته های شما روچند بار چندبار میخونیم.


چون اسمم روقبول نمیکرد مجبور شدم اینجوری کامنت بذارم)


نازنین

(چون اسمم روقبول

خداحافظ كانادا گفت...

سلام

والا زادی تو خل دوباره مهندس. همین که میگی‌. حالا یکم بیشتر اینجا بمونی میبینی‌ که دقیقا این وصف حال اغلب ایرانی‌‌ها (و تا حدی بیشتر مهاجران) هستش.

شما خیلی‌ با خودت رو راستی‌ که همین اولش چشماتو باز کردی و سعی‌ می‌‌کنی‌ واقعیت‌ها رو ببینی‌. اتفاقا اغلب دوستانی که میگن سخت نگیر کانادا نیستن و با دید ایران که اصولا پول در آوردن و زندگی‌ توش مثل اینجا سخت نیست فکر می‌‌کنن. در صورتی‌ که بین کاندا می‌‌بیان که سخت نگیری سر سال باید همانطور که شما گفتی‌ بدویی دنبال گدایی از دولت گدا تر از مردمش که تورو خدا یکم از اون مالیاتی رو که من دادم به خودم بر گردون. قول میدم برم کلاس زبان! قول میدم برم دور از جون حمالی.

خلاصه مهندس سفت او‌ سخت دنبال کار باش چون بهت تو شناخت این کشور خیلی‌ کمک خواهد کرد. باز هم همونطور که خودت گفتی‌ کلاس رفتن او‌ اینور اونور کالج وقت تلف کردن فقط یه سرپوشه واسه توجیه موندنت و زنده نگاه داشتن این امید وحی که یه روز شغل پیدا خواهی کرد.

موفق باشی‌.

فعلا خدانگهدار

خداحافظ كانادا

ناشناس گفت...

ایران خوبه یا بده؟؟؟؟!!!!

ناشناس گفت...

شاید بااین طرز فکر بهتر بود خودت تنها برای چند ماه میومدی و دنبال کار می گشتی این طور هم خرجت کمتر می شد و هم اینکه نگران تمام شدن پول نبودی و حرص نمی خوردی .حالا با توجه به اینکه زمستون توی راهه و باقی خانواده شاید عادت به این سرما نداشته باشن اگر کار گیر نیاری فشار روحی و عصبی خیلی بدی بهت میاد شاید بهترین تصمیم این باشه که قبل از اینکه هوا خفن سردبشه بقیه رو بفرستی ایران و تنهایی با خیال آسوده دنبال کار باشی.

ناشناس گفت...

راستی یادم رفت بنویسم نمی دونم چرا خیلی ها مثل شما نظرات وبلاگ ها درباره اینکه کانادا خوبه با بده رو اینقدر مهم می گیرن.ادمها تو ایران هزار ویک جور شرایط نگفته دارن که باخودشون به کانادا ویا هر کشور دیگه ای می برن و هیچکدوم از ماها از این شرایط خبر نداریم .مثلا طرف 4تاخونه اینحا داره میره کانادا یه دونه هم اونجا میخره و بعد با کرایه اون چهار تا هم شاهانه زندگی می کنه و یا تحصیل می کنه و میگه به به .بقیه هم وبلاگ رو می خونن و حال می کنن.
نکته دیگه هم که شاید خوب باشه بهش بپردازی دروغ گویی شدید ایرانی های خارج از کشوره که البته توی وبلاگ ها هم به نوعی دیده می شه و من یکی تابحال دلیلی براش این میزان دروغ گویی فاحش پیدا نکردم .

شراره گفت...

سلام.خسته نباشید .داشتم فکر می کردم به اینکه پروسه مهاجرت رو کوتاه کردن و لی مدت انتظار برای پاس کانادایی طولانی تر شده.ایا معنیش اینه که مردم زیاد اشتیاقی برای موندن ندارن ومیخوان زود پاسشونو بگیرن و برن؟البته آدم هم هرچی بیشتر اینجا بمونه برگشتن براش سخت تر میشه.نکته اش هم همینه.حالا لطفا یه بار با دید (خداحافظ کانادا) ویک بار با دید (کاناداجون) به من جواب بدید. خودم میانگین میگیرم.
ضمنا اکثر مهاجرایی که درس می خونن بازم بعدش کار گیرشون نمیاد ولی همون مدت تحصیل دلخوشی خوبیه.

ناشناس گفت...

kamelan az bayane nazaratet moshakhase ke hanoz chize ziyadi az canada nemidoni va dari zod gezavat mikoni,etefaghan kasani ke hamon avale kari khodeshono donbale kari be har jahat mashgol mikonand bad az 15 ya 20 sal ham hamonkareand,ama kasani ke sarmayegozari mikonand hatman movafaghand, ino kasi mige ke 7 sale injast va bad az tahsil shogle besyar khobi dare, zemnana aghe donbale ini ke bad az yek sal aghe movafagh nisti bargardi,az alan inkaro bokon chon hatman bad az 3 sal ham hamini ke hasti.

خداحافظ كانادا گفت...

سلام

آقا دقت کردی تا از کانادا انتقاد کنی‌ فوراً این کانادا مثبت نویس‌ها میان میگن: ایران چی‌؟ مگه اونجا مشکل نداره؟

اما خوب باید گفت که ایران برای کسی‌ هم دعوتنامه نداده که بیاید من ۱۰۰ رقم امتحانتون می‌کنم این مدرک رو بگیرید، این کارو بکنید، دندونتونو میشمرم، مالیات بدید و ... ن این وحده سر خرمن دادن فقط از کانادا و کمی‌ هم کمتر استرالیا دیده میشه که بشدت دنبال کارگر مفت هستند.

خداحافظ كانادا

ناشناس گفت...

سلام به همه دوستان،

نماز ها و روزه‌ها قبول. روی سخنم با این آقای خداحافظ کانادا است و دوستانی که میخواهند به کانادا مهاجرت کنند و یا کردند.

اول از همه دوست دارم بدانم این آقای همیشه منفی‌ باف چطور زندگیش رو میگذرونه؟ آیا ایشان هنوز در کانادا هستند یا در ایران؟ اگر در کانادا هستند که یا للجب که ایشان اینقدر بد میگند و هنوز در آنجا زندگی‌ میکنند. و اگر در ایران هستند که دیگر چه مشکلی‌ دارند که این همه موج منفی‌ بیرون میفرستند؟ شمای عزیز که این وبلاگ‌ها را میخوانید و یا مینویسید آیا تا به حل با خودتان فکر کردید اگر هر روز به جنبهای منفی‌ زندگی‌ بپردازید چه با سر شما میاید. اینقدر ما سخنان گوهر بار انبیا و اولیا دین داریم که تاکید بر مثبت فکر کردن دارند که دیگر جایی‌ برای منفی‌ بافی باقی‌ نمیگذارند.

توصیه من به آقای خداحافظ کانادا این است که یک سری به دکتر بزند شاید ایشان بتواند مشکل منفی‌ بافی ایشان را حل کند. دوست عزیز شما تا حالا در چند کشور بوده اید و زندگی‌ کردید؟ چرا اجازه نمیدید کسانی‌ که مهاجرت میکنند خودشان بیایند و ببینند؟ مگر نشنیدی که دنیا دیده بهتر از دنیا ندیده است؟

من ۱۰ سال پیش در حالی‌ که کار خوبی هم داشتم ساکم را برداشتم و جلای وطن کردم به عشق دیدن دنیا. دنیا باز و نه بسته ایران که برای یک مکتبه ساده با خارج با مشکلات مواجه بودیم. من به خاطره علاقه به زبان انگلیسی سعی‌ می‌کردم با توریستها تمرین کنم و در ضمن بطور مجانی‌ راهنما باشم. به همین خاطر من را استنساخ کردند. تا من را توی مسجد نمیدیدند برای کار تایید نمی‌کردند. نه من همه را. با تمام این تفصیل دلم برای مملکتم میطپد، هر وقت پا بده میرم ایران و توی مسجد برای دلم و فقط خدا نماز میخونم، بعد از یک مدت بر می‌گردم اینجا سر وقت زندگیم.

دوستان عزیز که میخواید مهاجرت کنید اول از همه توکل به خدا داشته باشید، دعا کنید هر چه خیر است براتان پیش بیاید، بدانید‌ که مشکلات هست، زبانتان را تقویت کنید، و انشالا با دید مثبت حرکت کنید. و مهمترین اصل: سطح توقع خود را پایین بیارید تا زیباتر ببینید. به سیاهای آمریکا نگاه کنید از کجا خودشان را به اینجا رساندند. یعنی‌ ما از آنها کمتریم. باور کنید نه. اینکه میگید ایرانیها میرند درس میخونن از خوبیشان است و نه چیز دیگر. راه‌های پیشرفت را پیدا کنید و از زندگی‌ لذت ببرید. با آرزوی موفقیت همه عزیزان. علی‌

سرنا گفت...

سلام برادر گرامی
من 7-8 ماه کانادام.ایران که بودم از بابت کارو بار هیچ مشکلی نبود. کار رسمی تو یه سازمان اسمی!
خب واسه یه خانم که نیاز به ثبات داره خوب بود.
حالا اینچام سر کار میرم(از هفته دوم اقامت)just to survive . شمام حاضری این کارو بکنی؟
ناگفته نماند که اهداف(عالیه)هم دنبال می شوند این فقط مسیریه که باید باصبوری طی بشه
موفق باشی

خداحافظ كانادا گفت...

دوست عزیز ناشناس

ممنون از نگرانی شما بنده خودم همونطوری که در وبلاگم نوشتم پزشک هستم و منتظرم که دوره تخصصی که الان اینجا حدود ۶ سال است دنبال می‌کنم تا تابستان سال دیگر تمام شود و برای همیشه به ایران برگردم. ناگفته نماند که برای این دوره تا الان حدود ۴۵ هزار دلار کانادایی شهریه داده‌ام به علاوه انواع و اقسام مالیاتی که تا حالا به دولت مفتخور کانادا داده ام و حق خودم می‌‌دانم که قبل از رفتن بخشی از عمر او‌ هزینه‌ای را که در این کشور تلف کردم پس بگیرم.

اینکه چون کسی‌ در کاناداست نباید انتقادی بکند یا اگر انتقادی دارا پس چرا بر نمی‌‌گردد مسخره‌ترین شیوه دفاعی دلالان مهاجرت و طرفداران کاناداست که خوشبختانه آثرش با افزایش تعداد وبلاگ‌های منتقد روز به روز کمتر می‌‌شود.

ضمن اینکه اگر شما نگاهی‌ به دور او‌ برتون بکنید تعداد کسانی‌ که از کانادا خوششان نیامده و به ایران باز گشته اند/باز می‌‌گرددن کم نیست.

من فکر نمیکنم یاد گرفتن زبان انگلیسی یا پیدا کردن امکان مکاتبه آزاد با کشور‌های خارجی‌ دلیل خوبی‌ برای آواره کردن خود و از دست دادن کار او‌ زندگی‌ با ثبات باشد. متاسفانه دیدن وضع زندگی‌ (اغلب) مهاجران در این ۶ سال به من ثابت کرده که اینگونه اهداف انگیزه مناسبی برای مهاجرت نمی‌‌باشند و در مدت کوتاهی‌ ارزش خود رو در مورد مشکلات فراوان مهاجرت از دست می‌‌دهند.

موفق باشید.

خداحافظ كانادا

سعید گفت...

دمت گرم

ناشناس گفت...

به خداحافظ کانادا: دوست عزیز ممنون که جواب دوست ناشناسمون رو دادین. خیلی‌ خوبه که این چند تا وبلاگ مپنتقد کانادا دارن کم کم این بحث مشکلات مهاجرت کانادا رو باز می‌‌کنن که دوستان علاقه مند به مهاجرت با دید باز تری تصمیم بگیرند. متاسفانه وجود افرادی که فقط از جنبه‌های مثبت می‌‌نویسند کمک چندانی نمیکنه چون اون امکانات کشور مقصد (اگر وجود داشته باشند و دست مهاجران بهش برسه) هست که افراد در راه مهاجرت بهر حال به امیدش میخوان مهاجرت کنن!!!

بازم ممنون. امیر مهدی از مونترال

Mohaj Canada گفت...

خواستم جواب آقای ناشناسی که گفت سه سال بعد هم همینی هستی که الانی رو بدم. و دادم. ولی باز مجبور شدم خودمو سانسور کنم و پاکش کنم. که بی احترامی به بقیه نشه.
من اینجا احساسمو مینویسم. حالا اشکالی نداره کسی خوشش نیاد.خوب بود خوب مینویسم. بد بود ، بد مینویسم.
ممنون از اظهار نظر همه دوستان.
برامون دعا کنید

سيمين گفت...

من با حرفهاي شما كاملا موافقم شرايط هر كسي فرق مي كند. يك ضرب المثل ميگه براي اينكه بفهمي چرا شخصي داره تنگ ميره كفش اونو بپوش شايد ايراد از كفشش باشد

سيمين گفت...

تصحيح ميشود"لنگ ميزنه"

خداحافظ كانادا گفت...

سلام مهندس

باید سعی‌ کنی‌ پوستت خیلی‌ کلفت بشه. اصولا انتقاد از کانادا تابوی جدید بیشتر دوستان هموطن ماست (خیلی‌ کمتر می‌‌بینید که مهاجران بقیه کشورها اینطور برای کانادا یقه پاره کنند).

هر چه می‌‌بینی‌ یا تو دلت می‌‌گزره، حتما همون رو بنویس. برای خود من هم خداحافظ کانادا گاهی همین نقش رو بازی می‌‌کنه: بیان صاف او‌ پوست کنده اونچه که درونم او‌ دورو برم جاری هست. توکلت هم به خدا، با برنامه ریزی که شما داری برای یکسال آینده (همونی که تو مطلب اخیر نوشتی‌) مطمئن باش که از خیلی‌ از مهاجران باری بهرجهت موفق تر خواهی بود، چه اینجا، چه در ایران.

قربانت،

خداحافظ كانادا

ناشناس گفت...

سلام به همه دوستان،

آقای خداحافظ کانادا

صحبت من به این معنی‌ نیست که من عاشق سینه چاک کانادا و یا اینجا هستم که الان در آن زندگی‌ می‌کنم. صحبت من چیز دیگر است. من میگویم اگر شما تصمیم دارید در جایی‌ غیر از مملکت خود زندگی‌ کنید و یا حتا در مملکت خود نباید عینک بدبینی بر چشم بگذارید و زندگی‌ را بر خود تلخ کنید. هر جا که باشید آسمان آبی‌ است. اگر من جای شما بودم فکر می‌کردم ببینم کجای کارم اشکال دارد که تا حالا به آنچه که می‌خواستم نرسیدم و چرا من باید شمشیر از نیام بیرون بیاورم و از کانادا جایی‌ که با خواست خودم آمدم بد بگم. من دوست دارم سال آینده که بر میگردید ایران به سلامتی‌ بدانم از آنجا چطور مینویسید. بیان مشکلات کانادا با آن قلمی که شما دارید بیشتر جنبه حمله به خود گرفته تا نقد. اگر من جای شما بودم و دلم به حال تازه مهاجران میسوخت از تجربه خودم برای نشان دادند راهکارهای اساسی‌ برای حل مشکلات و دیگر موضوعات به ایشان استفاده می‌کردم. همانطور که میدانید و در وب‌های متعدد در باره آن نوشته شده جامعه ایرانی‌ با هم متحد نیست و به داد هم دیگه نمیرسه. شما بیا و پیش قدم شو. هم به جنبه مثبت موضوع نگاه کن، و هم جنبه منفی‌ و هم در کنار آن راه کار نشان بده. راستی‌ میدونی با این مدرک و تجربه و صد البته پیشرفت زبانی که بدست آوردی میتونی در کشورهای بسیاری مانند حوزه خلیج فارس کار کنی‌ و مالیات ندی و بیش از آنچه در کانادا هزینه کردی به دست بیاوری. اگر یه کم تحقیق کنی‌ میبینی‌ که بودن در کشوری مثل کانادا، پاسپورت آن را گرفتن، و مدرکی‌ به دست آوردن در دراز مدت میتواند شما را به سر مقصد منظور برساند انشالا. خواستار موفقیت همگی‌ شما دوستان، علی‌

خداحافظ كانادا گفت...

سلام دوست ناشناس (علی‌)

اگر بحث بر سر بدبینی باشد که تقریبا همه دنیا از ایران انتقاد می‌‌کنند و کسی‌ با آن مشکلی‌ ندارد (!) و پذیرفته شده است. کم هم نیستند کسانی‌ که کاری جز بدگویی از ایران ندارند و در واقع تا حدی ممد روز هم هست که حتی از چیزهای مثبت اون مملکت ایراد گرفته شود!

اما در مورد کانادا اینکه چون من با پای خودم آمدم پس انتقاد ممنوع باز هم متاسفانه شیوه دفاعی نخ نما شده‌ای هستش. شما تا اینجا نیایید اینجا که نمی‌‌توانید مشکلاتش را ببینید (!)

در ضمن، من نیاز به گفتن مسایل مثبت کانادا که به نظر من پیش مشکلاتش هیچ هستند نمی‌‌بینم. ماشااله تعداد کسانی‌ که مدام از اینجا تعریف می‌‌کنند و حتی با قبرستان‌هایش هم حال می‌‌کنند (!) کم نیست. بعضی‌‌ها هم که از قابل همین به‌ به‌ و چه چه‌ها خوب کسب در آمد پورسانتی دارند. من ترجیح میدم به همون چیزی که در سر در وبلاگم نوشتم پایبند بمونم:

"اينجا فقط در مورد مشكلات "واقعی" زندگی در كانادا (يخستان) خواهيد خواند و چيزی از قربون صدقه های رايج و واهی كانادا مثبت نویسان نخواهيد ديد."

موفق باشی‌.

خداحافظ كانادا

ناشناس گفت...

این بی سوادی "خداحافظ کانادا" خیلی جحالب است "واحی" به جای "واهی"؛ "وحده" به جای "وعده". نمی دانم این آقا که ادعا می کنه ساکن کانادا است با چه میزان از سواد فرانسه و انگلیسی به کانادا رفته!!! بی سوادی این آقا آدم رو یاد سپاهی ها و بسیجی ها و آخوند های بی سواد حرومزاده می اندازه که مملکت ما رو به کثافت کشوندن و مردم مجبور می شن از اون فرار کنن و اسیر غربت بشن.

خداحافظ كانادا گفت...

جناب ناشناس کانادا مثبت نویس شما نگران بی‌ سوادی من نباش من از سایت بهنویس http://www.behnevis.com/ برای تایپ استفاده می‌‌کنم و بیشتر مواق متن رو هم ویرایش نمی‌‌کنم. هوشمندی و سواد سایت بهنویس هم متسفنانه مثل شما دوستان مثبت نویس بالا نیست :-)

احتمالا دلیل کار پیدا نشدن و مشکلات زندگی‌ اغلب مهاجران تو کانادا همین هست که شما میگی‌.

خداحافظ كانادا

تیمسار گفت...

چه صحنه کارزاری شده اینجا!

آقا اصلن:

هر کسی از ظن خود شد یار من.
از درون من نجست اصرار من.

همین.

ناشناس گفت...

hame chiz be zoodi dorost mishe aghaye mohandes, ham kar peyda mikonid ham az inke bachehatoon daran too jaE ke ghanoon dare zendegi mikonan lezat mibarid. faghat be khoda tavakol konin.

Mohaj Canada گفت...

آقا بس کنید تورو بخدا. بنابر بیسوادی باشه من بیسوادم که یکماهه اومدم و هنوز نمیدونم چطوری باید شروع کنم. لطفا بگید برای پیدا کردن کار غیر از سایتهای کاریابی و اینا در اینترنت ، چه کار مفیدتر و اثربخش تری وجود داره. تجربه هاتونو به من منتقل کنید خدا خیرتون بده.

ناشناس گفت...

با سلام خدمت دوست عزیز مهاجر. اگه درست خاطرم باشه در یکی‌ از نوشته‌های قبلی‌ نوشته بودید که کار مواد غذایی رو دوست ندارید. در مورد فروشندگی در فروشگاه‌های لباس مثل زلرز یا والمرت چی‌، فکر کردین؟ من خودم البته الان کالج میرم دستیاری بهداشت دندان (رشته تخصصی خودم معماری و تزئینات داخلی‌ هستش). در هر صورت موفق باشید. امیر مهدی از مونترال

سمیرا گفت...

میدونین مشکل کجاست؟ مشکل اینه که ما با این دید میریم به کانادا یا هر کشور دیگه تا از ایران نجات پیدا کنیم! خوب حتما شما و امثال من که این تصمیمو گرفتیم باید تاوان این تصمیم بزرگ را هم بپردازیم دیگه..این امر طبیعی هست..درخصوص بحث منفی بافی هم شما با یک مدت اونجا موندن خودتون به این نتیجه میرسید که براتون بهتره اونجا بمونید یا برگردید... چیزی که الان بهش نیاز دارید به نظر من خوشبینیه و حفظ آرامش تا بدبینی...تا یک مدت بگذره ناخودآگاه این خوشبینی تبدیل به واقع بینی میشه و شما اون موقع میتونید بهتر تصمیم بگیرید...اما منفی بافی الان دردی رو ازتون دوا نمیکنه و فقط اضطراب را بیشتر میکنه.. در ضمن فکر نکنید که این فقط شما هستید که سخت میگیرید و نگران هستید..خیر..شوهر من که هنوز اینجاست و کار و همه چی هم به راهه(منتظر مدیکالیم)، از الان فکرش مشغوله و من میدونم که این حالتش اونجا 100 برابر میشه... پس این بحران را همه خواهیم داشت... نحوه برخورد باهاش مهمه که انشالله تو پستهای بعدیتون به یک جاهایی برسیم از این بحث ها..موفق باشید

ناشناس گفت...

یک نکته جالب دیگر در مورد این آقای "خداحافظ کانادا" این است که این جناب ادعا می کند در کانادا زندگی می کند ولی نمی دانم چطور است که به ساعت ایران در وبلاگ ها مطلب و پیغام می گذارد!!!"مستر گودبای کاناد" نکنه همین دور و بر هایی داری برنامه "سراب" می سازی؟! (اگر سن جنابعالی قد بدهد باید برنامه "سراب" را یادت باشد)راستی از آیکون "لبخند" استفاده کردی. مگر مهاجران در "یخستان" لبخند هم می زنند؟ بیا به همین ایران! هر چه زود تر بیا آقای دکتر!اتفاقا اینجا هم یک دکتر پشمالو و کثافت داریم که تازگی یاد گرفته به جای کاپشن، کت و شلوار بپوشد! این مملکت به کسانی مثل شما خیلی احتیاج دارد. بیا با هم در باتلاقی از پخ و کثافت که این آخوند ها در 30 سال گذشته موفق به ساختنش شده اند، با هم شنا کنیم و از بوی پخ و تعفن که تا زیر چانه مان را پر کرده لذت بریم.

ناشناس گفت...

جالب بود.

سعید گفت...

دوست ناشناس که روش نوشتنت نشون میدی از چه قماش ادمها هستی‌ ، شاید برای تو اومدن به کانادا و فرو رفتن در باتلاق ، کثافت کانادا آرزو هست بنابرین بهت پیشنهد می‌کنم بجای کثیف کردن این سایت بری تو همون جاهایی‌ که قربون کانادا می‌رن و شرافتشونو به هر قیمتی میفروشن پیام بذاری .

مهدی گفت...

اولن که خیلی خوبه که هرکسی از زاویه دید خودش در مورد کانادا مینویسه. دوم اینکه به نظر من بهتره شرایطی رو که دوستان در ایران داشتند هم بنویسند. مثلن یکی ممکنه پولدار باشه یا تو ایران کار خیلی خوبی داشته یا برعکس و اینها طبیعتا در اظهار نظر تاثیر داره. متاسفانه خیلی از ما که هنوز در ایران هستیم به علت ترس ذاتی از بیان اطلاعات در مورد کارمون و زندگیمون تو ایران چیزی نمینویسیم و اونجا هم که میریم موضوعات مهمتری هست مثل همین که دوستمون داره مطرح میکنه. دیگه اینکه یک بار باید کلاهمون رو قاضی کنیم و جواب این سوال خیلی مهم رو به خودمون بدیم که آیا مادیات مسیر زندگیمون رو تعیین میکنه؟ آیا وقتی که کار و زندگی خوبی داریم از ارزش آزادی و حقوق مساوی و معنویات صحبت میکنیم؟ و وقتی که در شرایط سخت قرار گرفتیم یادمون میاد که زندگی مساوی با مادیات است؟ به قول معروف این راسته که میگن گرسنگی نکشیدی که عاشقی از یادت بره؟ باید با خودمون روراست باشیم.

ناشناس گفت...

به خداحافظ کانادا: والا کسی مرض نداره از مملکت آبا و اجدادی و هموطنای همزبونش فرار کنه. حتما یه سری آدم عوضی مجبورش میکنن. پس به جای این بلاگ نوشتنهای احمقانه تون به رییس بگین دست از سر کچل ما ورداره و مملکتمونو بهمون پس بده. که شما هم کارت راحتتر بشه هی مجبور نشی از تهران برا ما خالی ببندی.

fadayemam گفت...

سلام شوهر خواهرم که بسیجی‌ هست میگفت بهشان گفتند که اگر اتفاقی‌ مثل ژاپن برای نیروگاه بوشهر یا نتنز بیفتد باید قرص‌های یود و پتاسیم بخورند متاسفانه داروخانه‌های این شهرها خبر دادند که دولت تمامی‌ این قرصها را برای پاسداران و بسیجیها خریداری کرده. به عبارت دیگر مردم باید بروند بمیرند. همیشه میگفتند بسیج یعنی ملت اگر ملت بسیج واقعی‌ هستند چرا دارو فقط برای پاسدارها هست و نه برای مردم. شوهر خواهرم این سوال را می‌کند ولی‌ جرات نکرد خودش بنویسد.

ایمان گفت...

به نظر من استرالیا به مراتب بهتر از کاناداست. هم از نظر تحصیلی و شغلی و هم از نظر اب و هوا. پیش به سوی سرزمین افتاب و زیبایی.