۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

یکم دیگه از کانادا و مونترال

خوب دو روزه تعطیله، یعنی شنبه و یکشنبه. برا من که فعلا همه روز تعطیلم، تعطیلی اینها هم میشه تعطیل اندر تعطیل که من متنفرم. روزیه که نه پیشنهاد کار میاد و نه کسی زنگی میزنه. راستی اینا تقریبا به اندازه ما ایرانیا یکم کمتر تعطیلی دارند با چند فرق. یکی اینکه تعطیلیا اینا همش شاده . برا غم و عزا تعطیل نمیکنند. تو تعطیلیاشون همش کارناوال و فستیوال دارند. اما یک نکته مهم فرض کنید تعطیلی وسط هفته است، برا اینکه به نحو احسن از ویکند استفاده کنند اونرو منتقل میکنند تو همون هفته به جمعه یا دوشنبه و اینطوری بیشتر از دو روز تعطیلی آخر هفته دارند و الکی هم بین التعطیلین اعلام نمیکنند که مملکت ضرر کنه. همون روز خاص هم یک مراسم سبک میگیرند. حداقل ماهی یک روز ازین تعطیلیا دارند.
یک چیز دیگه که قبلا اشاره کردم بر عکس اینکه ما فکر میکنیم هر کی تو ایران رانندگی میکنه میتونه همه جا دنیا رانندگی کنه من این حرف رو قبول ندارم. مردم اینجا هنرمند هستن در رانندگی. هنرمند در محتاط روندن. هنرمند در بزرگراه روندن. هنرمند در سبقت گرفتن و تو تمام رانندگیشون مثل چیزا دیگرشون اول نظم و انضباط و دوم احترام به هم حرف اول رو میزنه. من اینجا هنوز تصادف مگه تو تلویزیونهاشون ندیدم. پلیس تو خیابون برا راهنمایی رانندگی هنوز ندیدم. نصف شب ساعت 12 که کسی تو یک خیابون خلوت نیست وقتی ماشین به خط عابر پیاده نزدیک میشه سرعتشو به شدت کم میکنه و حتی متوقف میشه و بعد رد میشه. اینجا اگه موقع امتحان رانندگی و حرکت ماشین خاموش شه امتیاز منفی تلقی نمیشه ولی اگه کوچکترین مسئله راهنمایی و رانندگی رعایت نشه طرف رد میشه. وقتی راهنما میزنید حتما باید نقطه کور آینه رو رعایت کنید و قبل تغییر مسیر حرکت سرتونو به چپ بچرخونید ببینید ماشین نمیاد. نکته ای که به نظر من 20% تصادفات تو بزرگراههای ایران رو باعث میشه و با میلیاردها تومن خرج تبلیغات نیروی انتظامی ایران من ندیدم در این مورد اشاره ای بشه. من هر وقت میخوام به خط عابر پیاده نزدیک بشم غمم میگیره. باور کنید ماشینی که از 50 متری میاد منو تحت نظر داره به محضی که به اونور خیابون نگاه کنم وایمیسته چه برسه بخوام رد شم. بعد هم ماشینا بعدی پشت سرش و انقدر وایمیستن تا همه از خیابون رد شن گاهیم تا 5 دقیقه طول میکشه. من واقعا شرمنده میشم.
تو ایران که همتون میدونید چطوره وقتی عابری نیست ماشین با سرعت حداقل 50 یا 60 رد میشه عابر رو که میبینه پاشو میذاره رو گاز تا زودتر رد شه. اینه فرهنگ رانندگی ما ایرانیها. از بس حقمونو همه جا احساس میکنیم خوردن. یک جا هم که میتونیم پدر کسیو دربیاریم ظرفیت بالامونو نشون میدیم و از رو عقده یا هر چیز دیگه که اسمشو بگذارید پدرشو درمیاریم. بعد یک فحش هم از پنجره نثارش میکنیم و با افتخار رد میشیم. بنابر این ، این فکر که ایرانی راحت میتونه اینجا رانندگی کنه غلطه.
دیگه اینکه ماشینا اینجا یعنی تو استان کبک، نمره جلو ندارند. من نفهمیدم چرا اگه کسی میدونه بگه.
یک مسئله دیگه که در این کشور توجه منو جلب کرده مسئله برق و الکتریسته هستش. یک جا خونده بودم که اگه میخواین بدونید کشوری چقدر در جهان پیشرفته هست به منابع انرژی تولیدی(جز طبیعی) اون کشور نگاه کنید.
من تو خونمون تو ایران وقتی شب که میشد، چراغا خونه که روشن میشد،اگه ماکروفر هم روشن بود و تو اتاق بغلی خانومم یک سشوار یا اتو روشن میکرد فیوز خونه مینداخت. فیوزو آمپر بالا گذاشتم دیدم بوی سیم سوخته میاد و سیما دیوار تاب نمیاره. باور کنید کلا شاید 12 آمپر جریان دروقت پر مصرفی نمیکشیدیم ولی اینجا اجاغ گازمون برقیه. فقط اجاق گاز 15 آمپر جریان میکشه. تو هر اتاقی یک سیستم برقی گرم کننده وجود داره که در کدوم حداقل 7 آمپر جریان میکشن تا خونه زمستونا گرم بشه. یعنی در زمستو و حتی تابستون یک خونه راحت 40 آمپر جریان میکشه. شبا برق دفترا نصف اداره ها اینجا همینجوری الکی روشنه. تازه مردم رو تشویق میکنن بیشتر مصرف کنند و تخفیف بیشتری به بیشتر مصرف کردن به اینا میدن. با اینحال تمام شیشه ها دو جدارست و تو دیوارها عایق خوبی کار گذاشتن. اینجا الکتریسیته فوق العاده ارزونه. من تو ایران یک زمستون بخاری برقی خریدم و فقط یک نخشو روشن میکردم. برام صورتحساب اومد صدو هفتاد هزارتومن. اینجا برق و آب و سیستم گرمایی رو اجاره خونمه هر چی بخوام مصرف میکنم کسی نمیگه چرا مصرف کردی ایران اگه بود باید یک ملیون فقط هزینه برق میدادم تازه برا جریمه قطعشم میکردن.ماشالله به شبکه الکتریسیته اینا و ماشالله به شبکه تولید نیروی اینا که آبی و اتمی است. بیخود جزو هشت کشور صنعتی جهان نیستن. گاز هم تو ایالت آلبرتا دارند جوری که این کشور گاز خودشو و قسمت اعظم گاز آمریکا رو تامین میکنه. نفت هم تو همون ایالت آلبتا دارند ولی کیفیت نداره یعنی هزینه تصفیه اش بالاست جوری که قیمت جهانی نفت از یک حد که پایینتر میاد تولید نفت رو متوقف میکنند و فقط از خارج وارد میکنند. منابع عظیمی هم زغال سنگ و جنگل دارند که کلی صنایع زیر دستی داره.صنعت هلیکوپتر سازی کبک در جهان اوله و پیزای دیگه، همه اینهارو با هم دارند ولی به نظر من دو مسئله عمده باعث پیشرفت اینها شده جوری که برآیند تمام بردارهای پیشرفتشون با هم جمع میشه و در یک جهته و اون هم اول نظم و انضباط و دوم احترام به حقوق همدیگر و قانون است.
اینجا بر خلاف ایران اسلامی تبعیض نژادی وجود نداره. تبعیض نژادی به این معنی که فقط مسلمونا اونم از نوع فلسطینیش مسلمون هستن، و اگه تو چچن یا چین یا بوسنی مسلمون بمیره مسلما شورشی بوده. تبعیض از این جهت که مردم ایران حق انتخاب ندارند. تبعیض از اینجهت که عمرالبشیر حق داره تو دارفور سودان دویست هزار نفرو بکشه یا بعنوان رئیس جمهور اجازه بده بکشن و دو میلیون نفرو آواره کنه و از دید دولت ایران میشه قهرمان سودان. تبعیض از این نظر که مردم ما وقتی میفهمند نفس کشیدن چطوریه به جرم فهمیدن خفشون میکنن. تبعیض از این نظر که نژاد برتر در حکومت ما فعلا چین و روسیه هستن و هر نژاد و قانونی رو اونها تعیین کنند میشه قانون ما.
اینجا تا حالا کسی به من بی احترامی نکرده. کسی به جرم اینکه از کشور دیگه ای اومدم بهم چپ نگاه نکرده. همواره احترام گذاشتن. اگه کاری داشته باشی بهت کمک مبکنن. اگه کاری نداشته باشی نه بهت نگاه میکنند نه نزدیکت میشن. و نه در مسائل همدیگه تفحص میکنند. به خدا قسم من اینجا دختر و پسری جلف مثل ایران ندیدم. باور کنید خیلی کارا تو ایران راحتتره تا اینجا که همه چی آزاده. خودتون میدونید چی میگم. این غریضه جنسی من ، تو ایران منو خیلی اذیت میکرد، نمیدونم چرا شاید خاصیت بعضی دخترا ایرانی بوده ولی اینجا با اینکه هر کی هر جور بخواد لباس میپوشه من مشکلی باهاش ندارم. تو ایران بخودم میگفتم بذار پام برسه اینجا میرم یک مشروب فروشی و از لج اونجا هم که شده یک بطری مشروب میخرم و به یاد وطن میخورم ، ولی نشون به این نشون از وقتی رسیدم اصلا سراغشم نگرفتم. یک بطری مشروب خوب اینجا از 6 دلار تا 12 دلار قیمتشه ولی مشروب فروشیها جزو مغازه های خلوت هستند حتی خلوت تر از سوریه قبل از افطار در ماه مبارک رمضان.
من تو ایران خانومم با حجاب کامل میرفت بیرون تا برگرده خونه نگران بودم. اینجا بی حجاب میره بیرون من اصلا نگران نیستم. تو تلویزیون بر خلاف تبلیغاتی که تو ایران میکردن و یک برنامه اینارو قلمبه میکردن و میگفتن به اسلام بی احترامی میکنن من اینجا تو برنامه هاشون ندیدم. اصلا یکجورایی اونقدر که از مسیحیت انتقاد میکنن و از کشیشها برنامه طنز درست میکنن از مسلمونا ندیدم. یک سریال داره تلویزیون به نام یک مسجد کوچک در دهکده نمیدونم چی چی. خانواده های مسلمانی اونجا هستن با یک کشیش که حرصش میگیره از اونا. انقدر که تو اون این کشیشرو میچزونن کاری به مسلمونا ندارن. سریالش خیلی جالبه.
زن و مرد وقتی میخوان از درب جایی برن تو در رو واسه شما باز نگه میدارن تا رد شید و بعد بهم لبخندی از روی مهربونی میزنند. اینجوری خستگی رو از تن هم در میکنند. کل تعارفشون فقط در حد یک مرسی هست و بعدش مثل ما ایرانیها داستان ندارند.
سیستم اداریشون واقعا منظمه، شما فقط کافیه قانون رو بدونید و تصمیم بگیرید یک روز یک کار اداری رو انجام بدین. کلا ظرف یکساعت انجام میشه. رشوه اینجا بدترین اسمیه که در عالم وجود داره. همه وظیفشونو انجام میدن و کسی منت سر کسی نمیگذاره.هزینه همه چیز مشخصه. تو ایران که بودم اگه رستوران میرفتم یا سلمونی میرفتم یا همچین جایی اگه پول گنده میدادم باید به طرف میگفتم آقا شرمنده ام اکه بی احترامی نیست بقیه اش رو برگردونید. اینجا طرف تا سنت آخر بقیه پول رو میریزه کف دستت و اگه دوست داشتی صداش میکنی و انعام میدی.
در ظاهر وقتی من اینجا رسیدم فرقی بین تهران یا اصفهان خودمون با اینها ندیدم همون زرقو برقی که تهران داره اینجا هم داره شاید هم کمتر، ولی فرقهای درونی و زیربنایی عمده ای دارند. که هر چی بیشتر میگذره بر من بیشتر آشکار میشه که ریشه پیشرفتشون همون دو عاملیه که من گفتم.
ولی بهر حال اون اصالت و روح و زیبایی خاصی که شهرهای ایران دارند رو اینها ندارند و ازین نعمت بی بهره اند.
بوی ایران یک چیز دیگه است. وقتی از هواپیما پامو بیرون گذاشتم اینجا یک بوی دیگه ای میداد که واقعا برام سنگین بود. به گمونم از سیستم طبیعی و درختهای اینجاست. اینجا یکجورایی آب و هواش و سیستم طبیعی اش به آذربایجان خودمون نزدیکتره. من تو مونترال کلی درخت تبریزی دیدم که مثلا تو اصفهان ندیدم. یک زنبورهای عسل وحشی سیاه پشمالوی درشتو خوشگلی دیدم که یادمه وقتی بچه بودم و تبریز بودیم اونطرفا میدیدم. الانم هواش گرمه. عصره و تو اتاق پنجره تراس هم بازه و دارم عرق میریزم. هوا شرجیه. پس کو زمستون زودرس و سرد اینا حداقل پاییز باید الان شروع شه. دوستام میگن اینجا تابستون واقعا تابستونه و زمستون واقعا زمستون ولی پاییز و بهاره بسیار کوتاهی داره. به محض اینکه به مهر رسیدی همواره باید منتظر باشی ، هوا امروز گرمه و صبح بلند میشی میبینی برگ درختا همه ریخته و هوا سرد شده. به همین راحتی.
خوب این کمی از وضعیت اینجا بود از دید من که درهم و برهم توضیح دادم. بعدا یکم از وضع فروشگاهها اینجا و قیمتها میگم.

۱۷ نظر:

ناشناس گفت...

سلام دوست عزیز فکر کنم هزینه آب و برق و گاز رو اشتباه گفتی‌ بهتره با کسانی‌ که اینجا خونه دارن صحبت کنی‌ کلا هزینه آب دسته‌اش برق و گاز اینجا سر به فلک میزانه و هزینه گاز بخصوص در زمستون بیچاره کننده هست. شما هم فعلا مستاجر هستید و هزینه سرشکن میشه اما حتما با خونه دار‌ها در این مورد مشورت کنید. موفق باشید.

ناشناس گفت...

سلام،
خوب شما كارشناس برقي. راهنمايي مي‌فرماييد وسايل برقي مثل لپ تاپ و DVD player كه با خودمون مي‌ياريم با برق اونجا كار مي‌كنه يا نه؟
اگه اداپتور مي‌خواد لطفا راهنمايي كنيد از چه نوعي و ايران قابل دسترسي هست؟

Mohaj Canada گفت...

خوب دوست عزیز من تازه از ایران اومدم و اینجا هم دارم اجاره خونه میدم و قیمتها ایران هم دستمه من یک مقایسه منطقی اونهم در بخش الکتریسیته کردم حالا شما فرض کنید من قیمت برق و آب اینجارو نمیدونم ولی حالا با هم یک محاسبه میکنیم. من تو ایران وسیله برقیم فقط لامپ بودو یک مایکرویو و تلویزیون و کامپیوتر که فقط بعضی وقتها روشن بودن ماهی حدود 20 تومن پول برقم بود. وقتی بهشون یک بخاری برقی که فقط 2 آمپر جریان میکشید اونم فقط شبا 2 یا 3 ساعت روشن میشد، اضافه شد پول برق من شد ماهی 90 تومن،
حالا اینجا من اجاق آشپزخونم برقیه که روش نوشته 15آمپر جریان میکشه. تو هر اتاقی یک سیستم گرم کننده برقی دارم هر کدوم 7 آمپر جریان میشه. تمام دستگاههای ایرانم رو هم در کنار اینا دارم. با یک حساب سر انگشتی من باید زمستون مطابق هزینه برق ایران با در نظر گرفتن سیستم تصاعدی ماهی فقط یک میلیون و پانصد هزار تومن معادل 1500 دلار پول برق بدم، حالا کی اینجا ادعا میکنه که با پول آب و برق و گاز مجموعا 1500 دلار داره میده؟؟؟ حتی هرکی پول آب و برق و گازش یک سوم این یعنی ماهی 500 دلار هم بود بهم بگه لطفا. والا من که بعنوان یک مستاجر با تمام امکانات بالا برا یک خونه دو اتاق خوابه که درش رو به مترو باز میشه و سونا و استخرشم مثل بقیه براهه کلا با پول آب و برق و گرم کننده ماهی 980 دلار بیشتر نمیدم ولی اگه خونه داری همون حداکثر 500 دلار رو برا اونهمه مصرف آب و برق و گاز که بازم میگم نیست و کمتره و ثلث ایرانه نتونه بده به نظرم در خرید خونه صرف نظر کنه و بیاد مثل ما مستاجری کنه.

سيمين گفت...

خيلي ممنون

ناشناس گفت...

خیلی خوبه که دیگه کم تر غرغر می کنید!

محمد گفت...

سلام دوست عزیز
از توصیه هاتون ممنونم. من هر روز وبلاگ شما رو چک می کنم چون شرایط من بسیار شبیه شماست البته من تازه برا کبک اقدام کردم.مهندس مکانیک هستم و همشهری شما.
لطفاً اگر اطلاعی از وضعیت شغلی این رشته پیدا کردید برامون بنویسید. امیدوارم موفق باشید.

محمد

علی گفت...

دوست عزیز، ممنون از اطلاعات بسیار دقیق و جالبی که ارائه کردید. برای ما که مشغول کارهای مهاجرت هستیم این اطلاعات فوق العاده مفیده و مخصوصا این آخرین نوشته هاتون خیلی دلگرمی میده. موفق باشین.

نيلوفر گفت...

سلام مهاجر عزيز.فكر مي كردم الان ديگه مونترال بايد سرد شده باشه.
خيلي از خوندن نوشته هاتون لذت مي برم و منمنونم از اينكه احساساتتونو صادفقاته در ميون مي ذاريد

ناشناس گفت...

سلام این دوست ناشناس بالایی راست میگه دیگه غر غر نکنید. کانادا کشور خوبی‌ هست توش اصلا مشکلی‌ پیدا نمی‌شه که. اصلا شما حق ندارید انتقاد کنید.

ناشناس گفت...

دوست ناشناس پایینی! غرغر کردن با انتقاد کردن متفاوته!وقتی به کبک مهاجرت می کنی نمیتونی به لهجه کبکی انتقاد کنی!نمی تونی به توالت فرنگی انتقاد کنی!اینجا هاست که غر غر می شه نه انتقاد!

ناشناس گفت...

پس این دوستمون نباید به بقیه بگه که در مورد زندگی‌ اینجا چه فکر میکنه و چی‌ میبینه؟ بهتر نیست که مهاجرا بدونن در کنار این عکس‌های سبز وبچه گول زن ودریچه و ... این چیزها هم در انتظار مهاجران از همه جا بیخبره؟

پریا گفت...

مهاجر عزیز خوشم اومد . چقدر قشنگ جواب این ناشناس رو میدی. به نظرم بای بای کاناداست.

کیارش گفت...

پریا جان آقای مهندس (مهاجر) معملا با اسم خودش جواب کامنت‌ها رو میده. اما باهات موافقم که ناشناس دوم احتمالا بای بای کاناداست اما اون یکی‌ ناشناس اول هم احتمالا کانادا جون هستش!

Mohaj Canada گفت...

دوستان عزيز، من قبل از اینکه اینجا بیام هم وبلاگ کاناداجون عزیز رو میخوندم و هم وبلاگ جناب بای بای کانادا یا همون خداحافظ کانادا رو، هردوشون کاملا بجا حرف میزنن، هر کدوم از نقطه نظر خودشون کانادا رو وصف کردن و ملت رو راهنمایی میکنن. من از هر دو استفاده کردم. هر کی تو وبلاگش آزاده که راحت احساساتش رو بنویسه. اگه احیانا این دو دوست عزیز در وبلاگ من ناچیز بی تجربه نازه اومده به کانادا چیزی بنویسند باعث بسی افتخار منه.
راستش من اینجا به اسم مهاجر و تقریبا ناشناس اول دور از چشم فک و فامیل خودم و بعد دیگران مینویسم که راحت بنویسم. شاید بعضی جاها اشتباه کنم که دوستان و بزرگواران لطف میکنند و منو راهنمایی میکنند ولی اگه گاهی چیزی مینویسم که یوقتی شاید خارج از کلاس باشه یا زیاد به مذاقتون خوش نیومد بر من خرده نگیرید چون درون لحظه احساس من اون بوده،وانگهی شاید فردا خودم میخونم هم خجالت بکشم.ولی اینجا اومدم خودمو سانسور نکنم.
در مورد غر غر هم من حق دارم که از کانادا خوشم بیاد یا خوشم نیاد. اگه قرار باشه کسی که فقط ازینجا خوشش میاد اینجا بمونه پس همه باید اینجا خفه شن. و بالعکس .اصلا اینجا اومدم که حق داشته باشم. من از یک سرزمین بی امکانات با فرهنک پایین اینجا نیومدم که اینجا برام بهشت موعود باشه. من از جایی اومدم که مردم به خودشون بد نمیگذرونن. جایی که مردم عزت نفس دارند. جایی که وقتی میرن میوه میخرن به تنها چیزی که نگاه نمیکنن قیمتشه و کیلویی و صندوقی میخرن نه دونه ای. جایی که مردم همه چیزی که اینا دارند رو دارند حالا یکم بی نظم تر و اینور اونور . حتی بیشتر. من بیشتر برا قانون، نظم و حق حرف زدن اینجا اومدم.هر چند که این اعتقاد رو دارم که کشورم رو خودم باید بسازم نه دیگران.
و اما جواب بعضی سوالها:
- در مورد برق اینجا که همه میدونن 110 ولت و 60 هرتز اکثر آداپتورها و دستگاههای جدید و موبایل و حتی تلویزیون و ویدئو و ... به غیر از چیزهای پر مصرف مثل اتو، سشوار،آب میوه گیری و ... رو اگه نگاه کنید هم با 110 کار میکنن هم 220 . پیشنهاد من اینه برید جمهوری یا تو شهرتون یه همچین جایی و 2 تا آداپتور سویچینگ که هم 110 هم 220 کار کنه بخرید. با ولتاژ مورد نظرتون بخرید. از همونجا هم دو سه تا تبدیل دو شاخه به اینارو بخرید دونه ای 500 تومنه تا اینجا میاید وسایلتون بی مصرف نمونه.من تلفن بی سیممو آوردم و خوب هم کار میکنه. همه موبایل و سیستمهای صوتیم که اومدن کار میکنن البته اون تبدیلها لازم بود.
- در زمینه کار در رشته مکانیک بارها گفتم. برید و تو سایتهای کاریابی کانادا عضو شید. براتون پیشنهاد میاد. حداقل اینه که میفهمید در زمینه کار شما چی میخوان و چه تواناییهایی نیاز دارند اونارو تقویت کنید. رزومه نویسی رو هم رایگان یاد میگیرید.

خداحافظ كانادا گفت...

لطف داری مهندس جان. بقول معروف هر آنچه دل‌ تنگت می‌خواهد بگو.

موفق باشی‌.

خداحافظ كانادا

Reza گفت...

Salam

Wow just Wow, I really enjoy it , ZENDEH BAD thee! good luck and we waite for next wonderful post.
Regards

Reza-BC

ناشناس گفت...

albate, dar morede barnameye TV, man khodam shakhsan fek mikonam age bache dashtam asabamo khoord mikard, ya barnamehaye jenaE policeE hast ya show ha va mosabeghat maskhare! man shakhsan hamoon serial haye Tv khodemoon too Iran ro hanooz bade 5 sal donbal mikonam... shoma ham age ye modat paye TV beshinid mifahmid man chi migam, shayad avalesh be tekrari boodan sooje ha pey nabarid...