۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

About Canada

خوب حالا که تا چند روز اینترنت ندارم میتونم مطالبم رو رو لپ تاپم دخیره کنم و بعد بفرستم رو وبلاگم، یه کم در مورد اینجا و مردمش بگم، قبلا گفتم اینجا کشور قشنگیه طبیعت قشنگی داره، مونترال دومین شهر بزرگ کاناداست شهر پیشرفته ای هستش ولی شهرهایی مثل تهران یا اصفهان ما از نظر پیشرفت چیزی ازین شهر کم ندارند بجز اینکه خیلی شلوغتر هستن. مونترال از لحاظ وسعت محدوده شهری از تهران بزرگتره ولی جمعیتش فقط نزدیک 5 میلیون نفر هست که این باعث شده شهر بسیار آروم بنظر بیاد و همچنین امکانات زندگی برای مردم بیشتر و راحتتر هست. مترو این شهر جزو یکی از دو یا سه مترو برتر جهان هستش و 4 خط مترو اصلی داره که هر 5 دقیقه یک قطار برای انتقال مردم در هر ایستگاه موجوده. تنها نکته متفاوت این شهر در مقایسه با تهران، نظم و رعایت قانون است.

مردم به حقوق همدیگه و به هم احترام میگذارند این نکته خیلی مهمه، در اینجا انسانیت حرف اول رو میزنه و بعد شغل و اختلاف طبقاتی و غیره. اینجا طرف یک شلوار جین و پیراهن شیک میپوشه بعد یک جارو دستش میگیره و با افتخار راهرو مترو رو تمیز میکنه، جوری که من بهش حسودی میکنم. در اینجا رسمه که اگه کسی وارد محلی شد و در رو باز کرد، به عقبش نگاه میکنه اگه دید کسی داره میاد حتما در رو واسش باز نگه میداره تا طرف وارد بشه و بعدی هم به همین شکل. راستی در اینجا بر عکس ایران درهای یکطرفه رو به بیرون باز میشن چیزی که من بهش عادت نکردم و مشکل دارم. اینجا فروشندگان سوپرمارکتها عادت دارند هر چیو که میخری سبک سنگین بکنند و اگه وزنش از حدی مثلا دو کیلو بیشتر بود تو کیسه بعدی بگذارند برا همین وقتی از سوپر بیرون میای حتی خرید سبکی کرده باشی 10 تا کیسه دستته. پول خوردو پرت نمیکنن جولوت یا روی ترازو بلکه میگیرن دستشون و صبر میکنن تا دستتو دراز کنی بعد میریزن تو دستت و بعد که گذاشتی تو جیبت بهت فاکتور میدن. دیروز تو دستم دو کیسه بود که سبک هم بودن میخواستم از در مجتمع برم داخل دیدم یک مرد نسبتا مسنی داره طرفم میدوه ترسیدم اومدم کنار ولی دیدم اون مرد اومده که در رو برام باز کنه که داخل ساختمان بشم، ازین کارا که آدم شرمنده میشه زیاد دارند. اینجا کسی حق نداره تقاضای انعام بکنه، کارها از قبل حساب شده و پولشونو گرفتن. من بارمو که از IKEA میخواستم بیارم خونه جدید 60 دلار از من گرفتن و گفتن خودمون سر فلان ساعت میفرستیم بارمو با یک کامیون فرستادند دو تا کارگر به علت اینکه از آسانسور نشد خیلی سختی کشیدن و طرح ریختن تا بار بیاد بالا من گفتم الان بهم میگن انعام بده ولی چیزی نگرفتن و رفتن. راستش به نظر من همین انعام و درخواست انعام پیش درآمد رشوه است که در ایران به یک رسم و نیاز تبدیل شده.

همیشه از دست راننده ها ماشین شرمنده میشم، اگه ببینن کسی از پیاده رو فقط چشمشو برگردوند سمت خیابون، وایمیستن و یکدفعه میبینی 20 تا ماشین پشت سرش وایستاد کسی بوق نمیزنه تا 10 دقیقه هم شده وایمیستن تا طرف و پشت سرش افراد دیگه رد شن، وقتی کسی نبود اجازه دارن گاز بدن و برن.

اینجا مردم ابدا به کار هم کاری ندارند و فضولی نمیکنند، وقتی تو مترو سوار میشم از بچه 10 ساله تا پیرزن 70 ساله میبینم 50 درصدشون یک کتاب گرفتن تو دستشون و تو همون چند دقیقه میخونن. بیشتر جوونها و حتی مسنها تو گوششون گوشی هست و دارن یک چیزی گوش میدن،اینجوری خودشونو سرگرم میکنن و در یک محیط عمومی به کار هم کاری ندارند.

اینجا دخترا و پسرا هر جوری بخوان لباس میپوشن ولی من هیچ نوع جلفی و یا رفتار زننده به سبکی که بین دخترا و پسرا ایران دیدم در اینا ندیدم. 2 یا سه مورد اونم کم ،دیدم که دختر و پسری که دوست هم هستن دارن داخل مترو از هم لب میگیرن ولی همین کار رو هم با قواعدش انجام میدن تا جلف به نظر نیاد. بر عکس ایران اینجا هیچ پسر یا دختری رو ندیدم که مزاحم طرف مقابل بشه، بهش متلک بندازه براش بوق بزنه یا ازینحرفا. در اصل اینجا کسی هر کاری میتونه بکنه جز اینکه حقوق کس دیگر رو زیر پا بگذاره. این اصل اول آزادی در اینجاست.

اینجا برای کاریابی چند سوال قدغن هستش و اگه بپرسن میتونی جواب ندی، یکی جنسیت،دوم دین، سوم ملیت ، چهارم سن. سوالهایی که در ایران اجباری هستند. همین سوالها مقدمه تبعیض نژادی هست و همینه که در اینجا تبعیض نژادی اصلا وجود نداره ولی در ایران فراوونه.

اینجا ازت میپرسن نام ، نام خانوادگی، نام خانوادگی مادر

برعکس ایران که نام پدر رو فقط میپرسن.

اینجا به هر بچه زیر 18 سال مبلغی از طرف دولت کانادا و همچنین از طرف دولت کبک پرداخته میشه که بستگی به درآمد و شغل حداکثر مجموعا ماهی حدود 500 دلار میشه که به نام مادر پرداخت میشه مگه اینکه مادر یک رضایتنامه بده که به حساب پدر بریزن.

در کانادا قیمت جنسارو برچسب زدن و بعد که میخری میبینی حدود 12 درصد رفته روش و این همون مالیات کشوری و ایالتی است که مجموعا حدود 12.5 درصد در کبک میشه. پس هر چیزی که میبینین 12 درصد بکشین روش بجز اجاره مسکن و شاید چند چیز دیگه.

در اینجا قیمت اجناس با احتساب مالیات بالاست ولی یکی از نکات قوت اینها همینجاست. من وقتی جنسی رو گرون میخرم سعی میکنم باندازه بخرم و اسراف هم نمیکنم تا اینجا یک مزیت، پس عوض اینکه جنس ارزونو دور بریزم همون مقدار دور ریزو میدم به دولت و مطمئنم که دولت این پولو خرج رفاه من میکنه تا مثلا خرج دکتر و عمل جراحی من کاملا رایگان در بیاد. ولی در ایران من ارزون میخرم دور میریزم و هیچ امکانات رفاهی از پی خرید این جنس برام ایجاد نمیشه تازه طرف دیگه قضیه اگه مالیات هم بابتش بدم مطمئن نیستم که دولت این پولو خرج رفاه من بکنه.

وقتی من میخواستم حساب بانکی تو رویال بانک کانادا باز کنم، زنگ زدم به یکی از شعباتش، یک خانومی رو مامور کار من کردن و تلفنی بهم ساعت 3 بعد از ظهر وقت دادند، ساعت سه رفتم و دم در خودمو معرفی کردم مامور منو برد اتاق انتظار بعد خانومی که مامور کار من بود اومد به استقبالم و منو برد به طرف اتاقش و از من پرسید قهوه میخورم یا چای که منم گفتم روزه هستم و معذرت خواهی کرد و برا خودش هم چیزی برنداشت،بعد خانوم دیگه ای اومد و منو به اون معرفی کرد که فهمیدم رئیس بانکه اون دو تو اتاق نشستن و با صبر سرویسهاشونو معرفی کردند و چنان با من رفتار کردند که انگار میخوام چند میلیون دلار اونجا بگذارم. بعد کارتمو بهم دادند بعد نامردا منو تو رودروایسی گذاشتند گفتند که شما حتما برا خانومت هم یک کارت میخوای که اونم از حسابت استفاده کنه دیگه ؟ از دهنم در رفت و گفتم وی. گفت پس کارتتو و حسابتو موقت باز میکنیم بعد که خانومتو با مدارک آوردی اینجا اونم به حسابت وارد میکنیم و کارت و دسته چکتو میدیم خلاصه اینکه وقتی فکر کردم دیدم اونها جلوتر از من به این فکر کرده بودن که خانوم من هم مهاجره ولی نباید به دست من نگاه کنه که آیا پول بهش میدم یا نه... و خواستن یه جوری اونم مستقل و آزاد در خرج کردن باشه. خلاصه اینکارشون کل برنامه ریزی منو برا خرج کردن و صرفه جویی بهم میریزه. ولی بهر حال من همچین برخورد خوبی رو هیچوقت در کشورم ندیدم.

خوب اینارو اینجا داشته باشین بعدا که یه کم بیشتر موندم نقاط ضعف اینجارو از نظر خودم میگم.

هیچ نظری موجود نیست: