۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

کامیونیتی ایرانیان در کانادا

تو این مدت کم یه چیزی به تجربه دستگیرم شده، که بدترین کامیونیتی رو در کانادا ایرانیان دارند. مخصوصا کسانی که بیشتر اینجا بودن. امیدوارم اشتباه کنم ولی چند باره تو خیابون و سوپر مارکت ایرانی دیدم و از خوشحالی فارسی باهاشون حرف زدم دیدم سرد جواب میدن و سریع میرن. من اینجا به هر کی غیر ایرانی میگم مهاجر تازه واردم از خودش صبر بخرج میده کلی خوشامد میگه و راهنماییم میکنه ولی هموطنا خودم تا سلام فارسی بهشون میکنم جواب مبدن یهو غیب میشن.
یکبار تو یک سوپر بودم دیدم یک خانواده اومدن و داشتن فارسی حرف میزدن، مرده دنبال نمک میگشت برا خنده گفتم یک امتحانی بکنم رفتم جلو به فرانسه گفتم نمک اینجاست کلی تشکر کرد و گفتم از کجایی گفت پرشین هستم. اینم یک نکته دیگه که بیشتر ایرانیا اینجا عارشون میاد بگن ایرانین هستیم و از ایرانیم میگن پرشین هستیم. اینام که حالیشون نمیشه حساب ایرانیها رو از پرشین جدا میکنن.بعد میپرسیم پرشیا کجاست میگن شاید همسایه یونان باشه.
خلاصه برا امتحان گفتم اااا شما هم ایرانی هستین؟ باور کنید تا اینو گفتم کسی که وقتی نمیدونست ایرانیم داشت کلی بگو مگو با من میکرد، یک سلام خشک و خالی کرد و بعدش من هرطرف سوپر بودم اونم یکطرف دیگه میرفت خرید میکرد. نمیدونم چیزی برا پنهون کردن دارن و میترسن برملا بشه؟ یا فکر میکنن ازشون یوقت خدایی نکرده کمک میخوایم؟ خلاصه ملیتشونو که پشت دو کلمه قدیمی پرشین و پرشیا پنهان میکنن هیچ. از هموطناشونم فرا میکنن. البته نه همه و فقط همه اونایی که من تا حالا دیدم.
بر عکس کامیونیتیهای دیگه مثل عربها و چینی ها رو که چقدر با هم خوبن اینجا میبینم کیف میکنم.
وقتی ما برا همدیگه و کشورمون و خودمون ارزش قائل نیستیم از دیگران چه انتظاری میشه داشت.
طرف ایرانی الاصله برا مثال میره میشه ملکه زیبایی کانادا، تو کانادا اصلا اشاره ای به ایرانی بودنش نمیکنه بعد میاد تو تلویزیون فارسی زبان اینجا میگه من افتخار میکنم ایرانیم، (اروا بابات) یا موردهایی شبیه این زیادن که آدمو آزار میده. بعد از تو خارج داد میزنیم و داعیه آزادی خواهی و وطن پرستی و اینا سرمیدیم.

۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

i am not sure about that ny friend .I have been in Montreal for 2 years,i already put my email for you in the other post but did not recieve any respond from you,anyways thats it here again nmoazzami@yahoo.ca
Good Luck

کیان گفت...

سلام مهاجر جون
منم مثل تو تازه اومدم تقریبا 10 روزی جلوتر
اون احساسهایی که تو داری رو منم دارم
فقط دلم برات سوخت من اینجا خواهرم رو داشتم روزی 100 بار می خوام گریه کنم ولی تو خودتی و خانواده ات ایشالا روزهای خوب هم میرسه چون من از هر مهاجری می پرسم همینارو میگه ولی زندگیشون خوب شده
به امید روزهای بهتر

خداحافظ كانادا گفت...

سلام مهندس

شاید یه دلیلش این باشه که اغلب هموطنهامون قبل از اومدن به کانادا چنان کعبه آمالی از اون می‌‌سازند (حالا یا خودشون یا بر اثر تبلیغات غلط یک مشت وکیل یا وبلاگی که مشتری واسه اون وکیل‌ها جور می‌‌کنند) که وقتی‌ پاشن به کانادا میرسه خیلی‌ سرخورده میشن و به نوعی تو رودربایستی خودشون و بقیه می‌‌مونن.

به قول شما هر چی‌ هم بیشتر اینجا می‌‌مونند بیشتر متوجه کلاه گشادی که به عنوان "مهاجرت به کانادا" به سرشون رفته میشن و بیماری روحیشون عمیق تر میشه.

اما اگه به چینی‌‌ها یا هندی‌ها نگاه کنی‌ با این پیش زمینه که اصولا کانادا اونها رو برای نیروی کار ارزان (و نه زندگی‌ بهتر) می‌خواد پا به اینجا میزارن و کمتر احساس می‌‌کنن که کلاه سرشون رفته.

موفق باشی‌.

خداحافظ كانادا

ناشناس گفت...

Salaam,
I have not experienced that much throughout the last 10 years being here in Thailand. But I can tell that when I see out fellow citizens they like to show off their wealth and class of society. Unfortunately, I see clear crystal prejudice from the embassy staff when there are religious or social gatherings. Having said that, I do believe there are still warm and friendly Iranians who introduce themselves as IRANIANS and nothing else. I do enjoy when I say I am Iranian. I remember when I got my first part time job here back in 1999, the boss said, just to suit and make students like you say that you have grown up in the US because of your accent. I did the contrary and I was proud of myself. Students confessed that they didn't believe I could handle the class being an Iranian, but when I had to leave them to move to my full time job, one of the boys burst into tears.
I suggest you relax and do not do what they do and do what they don't. Namaz va ruzeh ghabul
Ali

ناشناس گفت...

فکر می کنم خلیلی ها با شنیدن کلمه" مهاجرت" به یاد کارتون" مهاجران" می افتند.یک خانواده که به استرالیا مهاجرت کردند و چه قدر سختی کشیدندتا به اصطلاح "جا افتادند".مهاجرت یک پروسه ی سخته!من از همین آقای مهندس هم در تعجبم که چطور خودشو برای مهاجرت آماده کرده بوده که هنوز پیش پا افتاده ترین مسائل زندگی روزمره رو نمی دونه!برای اینکه راحت تر "زندگی" کنی اینقدر سعی نکن در مورد هر چیزی "قضاوت" کنی!

برگ افرا گفت...

خیلی ممنون از پست خوبتان
میتوانید پست من را هم راجع به Iranian و Persian بخونید:

ناشناس گفت...

در Gold Coast که بودیم یک اتفاق جالبی برایمان افتاد، یک جایی دیدیم زده بلیط Dream world برای دو نفر 20 دلار، Movie World برای دو نفر 40 دلار در حالیکه هر بلیط 70 دلار بود یعنی دو تا بلیط می شد 140 دلار. پرسیدیم این قضیه اش چیه؟ گفتند که این هدیه ماست به شرطی که شما توی یک Presentation که حدود 90 دقیقه طول می کشد شرکت کنید و برای اون باید از قبل رزرو کنید. گفتند ما یک شرکت خیلی بزرگ هستیم و کلی هتل عظیم داریم در اقصی نقاط دنیا و این شکلی تبلیغ می کنیم، به جای اینکه تبلیغ هایمان را بدهیم به تلویزیون، مستقیم سرویس هایمان را به ملت ارائه می کنیم. گفتیم رزرو می کنیم و می رویم فوقش زبانمان قوی می شود و یک صد دلاری کاسب می شویم.

اسم شرکت Wyndham Vacation Resorts Asia Pacific بود، توی اینترنت جستجویی زدم و دیدم ملت نوشته اند که این هدیه هایشان رد خور ندارد، می دهند اگر شما شرکت کنید توی ارائه شان، فقط اونجا شما رو با پیشنهادات وسوسه انگیز تحت فشار می گذارند که خرید بکنید. ما هم تصمیم گرفتیم که خریدی نکنیم و رفتیم در زمان رزرو شده، از حق نگذریم شرکت عظیمی بود و برای هر زوج یک نفر مخ زن اختصاص داده بودند که تقریبا دو ساعتی مخ ما رو کار گرفت و علم مان اضافه شد، بلیط هایمان را گرفتیم و آمدیم.

حالا داستان چی بود؟ صحبت این بود که شما فکر می کنید خرید خونه بهتره یا اجاره آن، مسلما خرید بهتره، چون انگار اجاره رو دارید میریزید دور، حالا برای رفتن به تعطیلات هم می گفتش که پس بهتره جایی که برای تفریح می روید اقامت کنید برای یکی دو هفته در سال متعلق به خودتان باشد. می گفت مثلا اگر 2000 دلار در سال برای تفریح خرج می کنید در چهل سال آینده می شود 80 هزار دلار، شما بیا 16 هزار دلار بده و مثلا شش هزار تا امتیاز در سال بخر از ما، با این امتیاز ها می تونید جاهایی را که متعلق به شرکته که در اصل شما توش شریک هستی رزرو کنی و بری حالش رو ببری، یک جایی یک هفته 6 هزار امتیاز می خواهد که برای انجا شما می تونید یک هفته رزرو کنید یک جایی هم هفته ای 3 هزار امتیاز می خواهد که می تونید با شش هزار امتیازتون دو هفته رزروش کنید. خلاصه این امتیازهاتون رو هر طوری دوست دارید خرج کنید، خونه خودتونه

فقط یک چیزی رو یادتون باشه، وقتی خونه خودتونه، خونه خرج داره، تعمیرات، نگهداری، هزینه های جاری و غیره که بابت هر شش هزار امتیاز خرج اون هم تو مایه های ششصد دلار در سال می شه، زحمت اون رو هم می کشید و پرداخت می کنید، می گفتش ما فقط این هتل ها و محل های اقامت رو فقط مدیریت می کنیم و گرنه مال شماست.

حالا ما رو دیدند که خیلی شرایط این رو نداشتیم که برای چنین چیزی خرج کنیم پیشنهادهاشون را رو نکردند و گرنه به نظر می رسید که کسانی رو که ریاضی شون ضعیفه خیلی خوب می تونند قانع کنند و بنا بر تجربه یکی از دوستان یک قراردادی می بندند که مو لای درزش نمی ره و بعدا هم بخواهید بگید غلط کردم نمی خواهم دیگه، کلی باید ضرر بدهید. اگر یک موقع به چنین موارد مشکوکی برخورد کردید حتما از اینترنت برای خواندن مطالبی از قربانیان دیگر! استفاده کنید.

رضا گفت...

سلام
وقتی ماشین صفر میخری سال اول بیمه رو خودش هست یا نه؟
مثلاً یه بیمه شخص ثالث که تو ایران هست اونجا چند میشه
متشکرم

Ali Movadin گفت...

Dear Mohajer

I just read all your posts. They were so amazing and educational. Educational cause my wife and I with our little baby have applied for Quebec too and will probably leave in a year.

Wishing you luck in your upcoming interview
I'm sure you'll do a good job. not many people speak good english and basic french at the same time. I think this'll help you a lot.

All the best
VVV

ناشناس گفت...

http://ava1996.blogfa.com/
کاربران عزیز می توانید به این وبلاگ هم سر بزنید

ناشناس گفت...

سلام واقعا متاسف شدم باورم نمی شد ایرانی ایرانی رو تحویل نگیره چرا ؟ واقعا برام معضلی شده چرا اینقدر ازخودمون ننگمون می کنه ما که بچه های یک اب و خاک و یک فرهنگیم . درخت هم خاکشو پاس می داره. ادم که وطنش رو لگد نمی کنه .این اب و خاک با دل ادم پیوند داره .ادم باس خودشو کشته باشه که این احساسارو بکشه .تو رو خدا برو جلو , بوسشون کن یادشون بده : این منم فرزند مسلول تو مادر , باز کن در , باز کن در .اینا که خیلی ناجوانمردیه .فکر می کنم خیلی ها اونا رو له کردند.سختی زیاد افسردگی و بی عاطفگی به بعضی میده حیف .زیاد حریصانه و بی توکل دنبال مادیات دویدن و اتکاء نداشتن به غیب وکمک خداوند ادم رو سخت وشقی می کنه .مثل یه بچه بی مادرکه از همه دستا بی محبتی چشیده و عادت کرده تو خودش باشه و روپاش وایسته و دیگه محبت رو قبول نمی کنه .جرات نداره عواطف رو قبول کنه اصلا با عواطف غریب میشه .شما اونطوری نشی توروخدا . سختی های غرب دل با عاطفه ات رو نگیره . یه غار حرا براخودت داشته باش .

ناشناس گفت...

این اتفاق توی امریکا هم میفته البته من در جایی که هستم ایرانی خیلی کمه ولی اگر خیلی اتفاقی دو نفر ایرانی ببینی که دارند با هم فارسی حرف میزنند اگر مثلا ببینند شما با تلفونتون دارید فارسی حرف میزند شروع میکنند به انگلیسی حرف زدن که شما نفهمید آنها ایرانی هستند. یکی نیست بهشون بگه آخه مدل مو و هفت قلم آرایش و مدل لباس خانمها و کچلی و گندگی شکم آقایان داد میزنه که ایرانی هستید حالا مثلا میخواید بگید ما امریکایی هستیم؟ من که بعضی موقع ها اینقدر لجم میگیره که وقتی از کنارشان رد میشم به زبان فارسی فحش میدم. آنها که مثلا امریکایی هستند و چیزی نمیفهمند!